نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

فرا رسیدن ایام شهادت حضرت زهرا(س)را به تمام شیعیان تسلیت عرض می نماییم وفرا رسیدن ایام نوروز رانیزتبریک عرض می نماییم.کاری کنیم که ایام فاطمیه در ایام نوروز کمرنگ نشود.کاری کنیم که حضرت بقیه الله(عج)از دست ما راضی باشد. به امید دیدن آن روزی که شاهد ظهور حضرت باشیم.

اللهم عجل الولیک الفرج



:: بازدید از این مطلب : 1702
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

جهت اطلاع ازمراسمات هیئت مشتاقان کربلا باشماره ی زیر تماس بگیرید.

کربلایی سیدجلال موسوی - 09188524508

 



:: بازدید از این مطلب : 1930
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

نشست مسئول هیئت مشتاقان کربلا با کارشناس تبلیغات اسلامی ملایر برگزار شد.

به نقل از روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی همدان ، سید جلال موسوی مسئول هیئت مشتاقان کربلا در دیدار با سیدمصطفی موسوی گزارشی از فعالیت های فرهنگی و مذهبی این هیئت را بیان کرد.
وی تعداد هیئت امنای هیئت را ۷ نفر بیان کرد و گفت:برنامه های روتین این هیئت برگزاری مراسم زیارت عاشورا و سخنرانی  در شبهای دوشنبه،برگزاری مراسمات ولادت و شهادت ائمه(ع) با حضور مداحان و سخنران برجسته کشوری،برگزاری محفل انس با قرآن، برگزاری نشست بسیج مداحان به طور هفتگی و برگزاری مسابقات فرهنگی ومذهبی را از مهمترین برنامه ای این هیئت در طول سال برشمرد.
موسوی افزود:این هیئت دارای حسینیه و یک کتابخانه با ۱۰۰۰ جلد کتاب می باشد و همچنین سایت به نام مشتاقان کربلا در فضای مجازی تاسیس کرده است.
موسوی کارشناس تبلیغات اسلامی  با تقدیر و تشکر از فعالیت های فرهنگی و مذهبی این هیئت از زحمات سید جلال موسوی قدردانی کرد.



:: بازدید از این مطلب : 3807
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

پرچم حضرت سيدالشهدا(ع) در حسينيه مشتاقان کربلا شهر ملاير برافراشته شد.

به گزارش روابط عمومي اداره کل تبليغات اسلامي همدان، سيد جلال موسوي مسئول هيئت مشتاقان کربلا با اعلام اين خبر گفت: اين پرچم در ابعاد ۴ در ۷ به مساحت ۲۸ متر و در ارتفاع ۱۶متر نصب و به رنگ سرخ تهيه شده که هدف از آن يادآوري پرچم سرخ گنبد و بارگاه حضرت سيدالشهدا(ع) براي علاقمندان به ساحت مقدس اهل بيت(ع) است.



:: بازدید از این مطلب : 1449
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

وای مادرم...

خوب خودش رو شست،تمام زخم ها رو،گفت:شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم،شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره،برای اینكه علی میمیره

وای مادرم...

اسماء میگه بدنش رو شست،بعد فرمود:فضه دست به هیچ كاری نمیزنی،گفتم چشم خانم،خیلی خوشحال شدم،دیدم خیلی حالش خوب شده،خدا رو شكر كردم،دعای علی گرفته،حالش مساعد شده،فرمود:خودم خونه رو جارو میكنم،بچه هام رو یك یك بیار ،زینبین رو آوردم،شروع كرد سر و بدن اینهارو شستن،حسنین رو آوردم،دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره"نمیدونم لرزش بدن دیدی یانه"فضه میگه گریه نمی كردن،یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده،یك یك بدن بچه هاش رو شست،سر بچه هاش رو شانه زد،به فضه گفت:چون چند روز من نیستم،تا حالشون تغییر كنه،تنور رو روشن كن،دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته،نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود،نان هارو كنار گذاشت،كار خونه تموم شد،گفت:زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم،دخترارو بردند،پسرهارو گفت برید سمت باباتون،مادر می خواد راحت جون بده،بچه ها بیرون رفتند،ام سلمه میگه:فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز،بسترش رو انداختند"امشب تو خونه رفتی،چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت،یه مقدار كه خوابیدی،دیگه هرجور بلدی بخواب،اون لحظه رو نیت كن ،آخه"ام سلمه میگه:دستش رو زیر صورتش گذاشت،معلومه این صورت درد میكنه،دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش،دیگه صداش نمیآد،وای مادر وای مادر،ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم  حبیبه ی خدا،قرة عین الرسول،فاطمه جان،اومدم روپوش رو زدم كنار،دیدم كار تمومه،اسماء میگه من اومدم سمت مسجد،یه وقت دیدم حسنین دارن میان،هردوتاشون امامند،وجودشون از غیب خبر میده،دیدم هراسانند،تا سلام كردم جواب سریع دادند،فرموند:اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه،گفت:نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه،گفتنم:براتون غذا تهیه كرده،حسن جان،امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی،تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم،عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم،برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید،تو یه مقتل دیگه میگه:فضه اومد در مسجد،امیر المؤمنین،سلمان،دیگران، نشسته اند،سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد،دیدم صدای گریه میآد،بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره،دیدم فضه داره داد میزنه،حسنین اومدند،آقا متوجه شد بلند شد،اومد جلو،پرسید چه خبره؟عرض كردند :آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید،نگفتند:از دنیا رفته كه،زود بیا،تا این جمله رو شنید،یه نگاهی به حسنین كرد،روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا،كیه من و آروم كنه تو این غصه،از مسجد تا خانه راهی نبوده،چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش،

ردایش دور پا پیچیده میشد

جهانش پیش دیده تیره میشد

رسید و دید شهبار خسته

زجا برخیر ای پهلو شكسته

فرمود:من علی ام،پاشو،پاشو من علی ام،بدن رجعت كرد،صدای فاطمه با علی خوشه،صدای علی ام با زهرا خوشه،جون داده،دوباره برگشت،سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا،اینجا یه بار بود،یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد،لیة القدر سه شبه،سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید،امام باقر می فرمایند:مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه،الله اكبر،چشماشو باز كرد،شروع كرد گریه كردن،فرمود از بابام شنیدم،بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه،جون دادن برا محتضر آسون میشه،علی جان برام قرآن بخون،همچین كه شروع كرد قرآن خوندن،یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم،رو هم افتاد،آی زهرا.........



:: بازدید از این مطلب : 1264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است

و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار

عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است...

فاطمیه اومد،بی بی سلام،فصل عزایت شروع شد،بی بی جون امشب با یه امیدی اومدم در خونت،آخرین روضه ی امسال ماست،نوكر خوبی برات نبودم،گریه كن خوبی نبودم،اما چشمم به دست كرم توست،اومدم گدایی كنم،بگم شب آخره،تو كه بیچاره ها رو رد نمیكنی،منم اومدم در خونت بهت سلام كنم.

چینش سفره ی امسال تفاوت دارد

سین هر سفره، سلامی ست که بر یاس شده است

روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده

سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است...

جان گل های جهان پیشکش یاسی که

زخمی سیلی باد و ستم داس شده است...

همه ی جوونیم فدات بی بی جونم،ای كاش من به  یه دردی برا تو میخوردم،ای كاش میتونستم یه كاری كنم،قربونت برم كه وجود نازنینت بین در و دیوار سوخت،ای بی بی جان...



:: بازدید از این مطلب : 1080
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

 



:: بازدید از این مطلب : 791
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

هنگامی که به امیرالمؤمنین(ع) خبر رسید که مردم درباره ایشان گفت‌وگو می‌کردند و می‌گفتند چرا با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همان‌طور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید؟

 

 

ابوهاشم از قول ابوعلی نقل کرده است که:
هنگامی که به امیرالمؤمنین(ع) خبر رسید که مردم درباره ایشان گفت‌وگو می‌کردند و می‌گفتند چرا با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همان‌طور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید؟
حضرت در حالی‌که ردایی به دوش انداخته بود، از منزل بیرون آمد و بر منبر تشریف برده، حمد و ثنای خدا را به جای آورده و پیامبر(ص) را یاد کردند و بر او صلوات فرستادند.
سپس فرمودند: «ای گروه مسلمانان، به من خبر رسیده است که گروهی گفته‌اند چرا علی(ع) با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید؛ همان‌طور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید. من از جنگ با آنها عاجز نبودم، ولی از هفت نفر از پیامبران پیروی کردم.»
اوّلشان نوح(ع) است؛ آنجا که خداوند تعالی از او خبر می دهد، که گفت:
«فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛1
من مغلوب شدم پس مرا یاری کن.»
و اگر شما بگویید مغلوب نشده بود، همانا کافر شده اید؛ زیرا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید او مغلوب بود، پس علی دارای عذر بیشتری است.
دوم از آنان ابراهیم(ع) است؛ هنگامی که خداوند از او در قرآن خبر داد که به قومش فرمود:
«وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى‏ أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا؛2
از شما و از آنچه غیر از خدا می‌پرستید دوری می‌گزینم.» پس اگر بگویید او دوری جست، بدون ناراحتی، قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید که او رنج و ناراحتی دید و سپس دوری گزید، پس علی دارای عذر بیشتری است.
سوم لوط(ع) است که خداوند خبر داد از آنچه او به قومش گفت:
«قالَ لَوْ أَنَّ لي‏ بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى‏ رُكْنٍ شَديد؛3
ای کاش مرا در دفع شما قوّتی بود یا به جانب صاحب قوّتی پناه می گرفتم.»
پس اگر بگویید که قدرت داشت بر آنان، همانا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید که بدان‌ها قدرت نداشت، پس علی دارای عذر بیشتری است.
چهارم یوسف(ع) است؛ آنجا که گفت:
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني‏ إِلَيْهِ...؛4
پروردگارا زندان برای من بهتر است از آنچه مرا بدان می خوانند.»
پس اگر بگویید او سختی را همراه با خشم خدا خواست، همانا کافر شده‌اید و اگر بگویید او به آنچه خدا را به خشم می آورد، فراخوانده شد؛ ولی زندان را انتخاب کرد، پس علی دارای عذر بیشتری است.
پنجم موسی بن عمران(ع) است؛ آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
«فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لي‏ رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَني‏ مِنَ الْمُرْسَلين؛5
وقتی از شما ترسیدم، فرار کردم و خداوند به من حکم داد و مرا از مرسلان قرار داد.»
پس اگر بگویید: او گریخت بدون ترس، همانا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید: او گریخت از ترسی که بر خود داشت، پس علی دارای عذر بیشتری است.
ششم برادرش هارون است؛ از آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني‏ وَ كادُوا يَقْتُلُونَني‏ فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين؛6
ای پسر مادرم، همانا این قوم مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند، پس دشمنان را علیه من سرزنش نیاور.
پس اگر بگویید: نزدیک نبود او را بکشند، همانا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید نزدیک بود او را بکشند، پس علی عذر بیشتری دارد.
هفتم پسر عمویم، محمّد است؛ آنجا که از ترس کفّار به غار گریخت.»7
پس اگر بگویید او از ترس جانش نگریخت، همانا دروغ گفته‌اید و اگر بگویید او به خاطر حفظ جانش گریخت، پس وصیِّ پیامبر(ص) دارای عذر بیشتری است.
ای مردم، از هنگامی که مادر مرا زاده است، پیوسته مظلوم بوده‌ام...

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره قمر، آیه 10.
2. سوره مریم، آیه 48.
3. سوره هود، آیه 80.
4. سوره یوسف، آیه 33.
5. سوره شعراء، آیه21.
6. سوره اعراف، آیه150.
7. سوره توبه، آیه 40.
8. مناقب ابن شاذان، ص 173؛ بنا به نقل قضاوت‌ها و معجزات حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)، ص 181.

 



:: بازدید از این مطلب : 659
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

هنگامی که به امیرالمؤمنین(ع) خبر رسید که مردم درباره ایشان گفت‌وگو می‌کردند و می‌گفتند چرا با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همان‌طور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید؟

 

 

ابوهاشم از قول ابوعلی نقل کرده است که:
هنگامی که به امیرالمؤمنین(ع) خبر رسید که مردم درباره ایشان گفت‌وگو می‌کردند و می‌گفتند چرا با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همان‌طور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید؟
حضرت در حالی‌که ردایی به دوش انداخته بود، از منزل بیرون آمد و بر منبر تشریف برده، حمد و ثنای خدا را به جای آورده و پیامبر(ص) را یاد کردند و بر او صلوات فرستادند.
سپس فرمودند: «ای گروه مسلمانان، به من خبر رسیده است که گروهی گفته‌اند چرا علی(ع) با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید؛ همان‌طور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید. من از جنگ با آنها عاجز نبودم، ولی از هفت نفر از پیامبران پیروی کردم.»
اوّلشان نوح(ع) است؛ آنجا که خداوند تعالی از او خبر می دهد، که گفت:
«فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛1
من مغلوب شدم پس مرا یاری کن.»
و اگر شما بگویید مغلوب نشده بود، همانا کافر شده اید؛ زیرا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید او مغلوب بود، پس علی دارای عذر بیشتری است.
دوم از آنان ابراهیم(ع) است؛ هنگامی که خداوند از او در قرآن خبر داد که به قومش فرمود:
«وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى‏ أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا؛2
از شما و از آنچه غیر از خدا می‌پرستید دوری می‌گزینم.» پس اگر بگویید او دوری جست، بدون ناراحتی، قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید که او رنج و ناراحتی دید و سپس دوری گزید، پس علی دارای عذر بیشتری است.
سوم لوط(ع) است که خداوند خبر داد از آنچه او به قومش گفت:
«قالَ لَوْ أَنَّ لي‏ بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى‏ رُكْنٍ شَديد؛3
ای کاش مرا در دفع شما قوّتی بود یا به جانب صاحب قوّتی پناه می گرفتم.»
پس اگر بگویید که قدرت داشت بر آنان، همانا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید که بدان‌ها قدرت نداشت، پس علی دارای عذر بیشتری است.
چهارم یوسف(ع) است؛ آنجا که گفت:
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني‏ إِلَيْهِ...؛4
پروردگارا زندان برای من بهتر است از آنچه مرا بدان می خوانند.»
پس اگر بگویید او سختی را همراه با خشم خدا خواست، همانا کافر شده‌اید و اگر بگویید او به آنچه خدا را به خشم می آورد، فراخوانده شد؛ ولی زندان را انتخاب کرد، پس علی دارای عذر بیشتری است.
پنجم موسی بن عمران(ع) است؛ آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
«فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لي‏ رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَني‏ مِنَ الْمُرْسَلين؛5
وقتی از شما ترسیدم، فرار کردم و خداوند به من حکم داد و مرا از مرسلان قرار داد.»
پس اگر بگویید: او گریخت بدون ترس، همانا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید: او گریخت از ترسی که بر خود داشت، پس علی دارای عذر بیشتری است.
ششم برادرش هارون است؛ از آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني‏ وَ كادُوا يَقْتُلُونَني‏ فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين؛6
ای پسر مادرم، همانا این قوم مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند، پس دشمنان را علیه من سرزنش نیاور.
پس اگر بگویید: نزدیک نبود او را بکشند، همانا قرآن را تکذیب کرده‌اید و اگر بگویید نزدیک بود او را بکشند، پس علی عذر بیشتری دارد.
هفتم پسر عمویم، محمّد است؛ آنجا که از ترس کفّار به غار گریخت.»7
پس اگر بگویید او از ترس جانش نگریخت، همانا دروغ گفته‌اید و اگر بگویید او به خاطر حفظ جانش گریخت، پس وصیِّ پیامبر(ص) دارای عذر بیشتری است.
ای مردم، از هنگامی که مادر مرا زاده است، پیوسته مظلوم بوده‌ام...

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره قمر، آیه 10.
2. سوره مریم، آیه 48.
3. سوره هود، آیه 80.
4. سوره یوسف، آیه 33.
5. سوره شعراء، آیه21.
6. سوره اعراف، آیه150.
7. سوره توبه، آیه 40.
8. مناقب ابن شاذان، ص 173؛ بنا به نقل قضاوت‌ها و معجزات حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)، ص 181.

 



:: بازدید از این مطلب : 710
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

 



:: بازدید از این مطلب : 648
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

امام زمان(ع) با اصحابش می تواند دنیاى ناآرام را آرام و مردم را چنان امیدوار به آینده کند که در زمینی کم همه به دین اسلام گرویده اند، آمادگى خود را براى قبول سازمان الهى اسلامى تحت سرپرستى حضرت نشان دهند.

 

 

غلبه حضرت صاحب الامر(عج) و حکومت جهانى اسلام، ممکن است به طور اعجاز و خرق عادت انجام شود و ممکن است با فراهم‌شدن اسباب و علل ظاهرى باشد و ممکن است به هر دو نوع واقع شود، چنان‌که پیشرفت و غلبه پیغمبر اکرم(ص) و قواى اسلام به هر دو نوع بود.
اما به طور اعجاز و خرق عادت، محتاج به توضیح نیست که حصول چنین غلبه مطلق براى آن حضرت، به خواست خداوند، امرى است ممکن و معقول و با وعدههاى صریح و بشارت هاى حتمى که در قرآن مجید و احادیث متواتر داده شده، بدون شبهه حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه "کَمْ مِنْ فِئَة قَلیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ الله" چه بسیارند گروه اندکى که به اذن خداوند، بر گروه بسیارى چیرگى می یابند.(1)
آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر تمام ملل غالب و حاکم، و وارث و مالک ارض قرار مى دهد.
و از لحاظ اسباب، و علل ظاهرى هم اگر موضوع را بررسى کنیم، حصول چنین فتح و غلبه و تشکیل آن حکومت الهى ممکن و عملى خواهد بود؛ زیرا آن حضرت در موقعى ظهور مىکند که اوضاع و احوال اجتماعى و اخلاقى و سیاسى کاملاً مساعد باشد.
در آن موقع همه ملل از مدنیّت معنوى و اخلاقى محروم، و دشمنى و کینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یکدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و اتحاد، وحدت، همفکرى و همکارى، به کلى از میان بشر رخت بربسته و از اینکه کسى بتواند بدون مدد غیبى جامعه را رهبرى کند، همه مأیوس مىگردند و خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ و ستیز و همه از وضع خود ناراضى، و از مکتب هاى مختلف که عرضه مىشود ناامید بوده و منتظر تغییر رژیم و انقلاب و عوض‌شدن اوضاع، و کنار رفتن زمامداران خدانشناس و برداشته‌شدن مرزها و الغاى تجزیه ها و تقسیم ها مى باشند.
در چنین موقعیتى، حضرت صاحب الزمان ارواح العالمین له الفداء و اصحابش، با نیروى ایمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش ترین برنامه هاى عمرانى و اقتصادى و عدالت اجتماعى، براى انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام، قدم به میدان مى گذارند و آن نهضت الهى و دعوت روحانى را شروع مى کنند و مردم را به سوى خدا و احکام خدا و زندگى برابرى و برادرى، عدل و امنیت، صفا و وفا، راستى و درستى و نظم صحیح، مى خوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضایل بشرى مىباشند و با نیروى ایمان و استقامت و پشتکار و همتى که مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقیب مى نمایند.
معلوم است این جمعیت با آن برنامه ها و وضع کار، در آن دنیاى پرآشوب و غرق در طوفان گرفتارى ها و فشارها، دلها را به خود متوجه نموده و فاتح و پیروز و موفق مى شوند و هیچ نیرویى نمى تواند در برابر آنها مقاومت کند.
و شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اکرم(ص) و پیشرفت سریع دین اسلام و فتوحات محیرالعقول مسلمانان در قرن اول اسلام است، که یکى از علل ظاهرى آن پیروزى هاى پى در پى و درهم شکسته شدن ارتش هاى انبوه دولت شاهنشاهى ایران و امپراطورى روم، فساد اوضاع اجتماعى و ادارى ایران و روم بود که مردم این کشورهاى پهناور را براى قبول یک دعوت صحیح و حکومتى متکى به مبانى عدالت و مساوات آماده کرده بود.
مردمى که در برابر دستگاه هاى دیکتاتورى و استبداد بسیار خشن و غیرانسانى سلاطین و امراى خود، از بنده هم خوارتر بودند و از حقوق انسانى محروم شده بودند، مردمى که به هرکس و هر مقام نظر مى کردند، یک نقطه روشن در او نمى دیدند؛ نه فرهنگ داشتند نه اقتصاد، نه عدالت، نه امنیت و نه ... و نه ...
از آن همه تعظیم و نیایش و بشرپرستى و استعباد سلاطین، خسته شده بودند و علاوه بر اینها ناراحت‌کننده‌ترین اختلاف طبقاتى نیز در بین آنها حاکم باشد که مملکت متشکل شده باشد از اکثریت قریب به اتفاق محروم و استضعاف شده و جمعیت معدود برخوردار و اختیاردار و مطلقالعنان و بى جهت عزیز ...
مسلّم است وقتى به گوش مردم چنین مملکتى صداى روحانى و آزادى بخش:
"تَعالُوا اِلى کَلِمَة سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ اِلاّ اللهَ وَ لا نَشْرِکَ بِهِ شَیْئاً، وَ لا یَتَّخِدَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ"(2)
برسد.
و آیه "اِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ"(3)
همانا خدا فرمان به عدل و احسان و به عطا و بذل به خویشان امر مىکند و از کارهاى زشت و منکر و ظلم نهى مىکند.
و اعلان: "یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَر وَ اُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقیکُمْ" (4)
اى مردم ما همه شما را نخست از مرد و زنى آفریدیم، آن گاه شعبه هاى بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، بزرگوارترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است.
و آیات دیگر را بشنوند، با نهایت استقبال به آن ایمان آورده و راه را براى پیشرفت آن باز مىکنند.
مردمى که از ظلم و ستم و خودخواهى سلاطین و ستمکاران آن عهد، به جان آمده بودند، به طور قطع یک دعوت خدایى و یک بانگ گوش نواز توحیدى را که بر اساس عدالت و الغاى امتیازات و مساوى بودن آقا و نوکر، شاه و رعیت، سیاه و سفید، در برابر قانون و عدالت است قبول مىکند و از این جهت آنهایى که این دعوت برخلاف منافعشان بود هرچه خواستند از آن جلوگیرى کنند یا مردم را مانع از گرویدن به آن شوند، نتوانستند، همه جا انقلاب مى شد و در همه جا رژیم ظالم و وضع سابق را محکوم مىکردند و اوضاع تغییر مى‌کرد.
اوضاع جهان براى قبول دعوت حضرت امام زمان مهدى(ع) که همان دعوت به اسلام و قرآن است، مطابق اخبار، به مراتب از اوضاع عالم در زمان بعثت پیغمبر(ص) آمادهتر خواهد شد، و همان طور که کلمه اسلام در آغاز ظهور اسلام به سرعت پیشرفت کرد و صداى توحید بر همه صداها غالب شد، و اسلامى که در مقدارى از تاریخش منحصر به پیغمبر اکرم(ص) و على و خدیجه(س) بود، با فقدان وسایل در جهاد و دفع یورش مشرکان، بزودى موفق گردید، و لشکرهاى منظم مسلحى را که در دنیاى آن روز مجهزترین سلاحها را در دست داشتند درهم شکست و نابود ساخت.
همین طور امام زمان(ع) نیز با اصحاب و یاورانش که از ابتدا کار به تعداد مجاهدین میدان جهاد بدر مى باشند مى توانند دنیاى منقلب و ناآرام آن روز را آرام و مردم را چنان امیدوار به آینده درخشان و پر از خیر و رحمت و برکت نماید که در سریع ترین فرصت همه به دین اسلام گرویده. آمادگى خود را براى قبول یک سازمان الهى اسلامى محکم و پایدار، در تحت سر پرستى امام عصر(ع) نشان دهند. وما ذلِک عَلَى اللهِ بِعزیز

 

 

شبستان


 پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه249.
2. سوره آل عمران، آیه64.
3. سوره نحل، آیه90.
4. سوره حجرات، آیه13.
منبع: پاسخ به ده پرسش، تألیف حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی



:: بازدید از این مطلب : 697
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

 



:: بازدید از این مطلب : 638
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1392 | نظرات ()