آخرش دلم كباب شد-سید مهدی میرداماد
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

آخرش دلم كباب شد

روسرم فلك خراب شد

فاطمه رفتی و حیدر

شده حیرون ،شده حیرون

پاشو دلبرت رسیده

كی به روت پارچه كشیده

پاشو چشمام شده زهرا

پر بارون، پر بارون

انگاری یه عمری خوابی

به علی بده جوابی

باوفا،حالا چرا

می خوای علی رو جا بذاری

بی كسم ،دلت می آد

 بری منو تنها بذاری

چه بلایی سرم اُمد

بچه های قد و نیم قد

همه بغض كرده نشستند

دور بستر ،دور بستر

هستیه رفته به بادم

بی تو دشمن شاد شادم

پاشو باز اشكامو پاك كن

جون حیدر، جون حیدر

منو از ریشه سوزوندی

جونم و رو لب رسوندی

پاشو باز، ای دل نواز

كارای خونه رو بگردون

آشنا ،محض خدا

دوباره دستاس و بچرخون

فاطمه یا فاطمه یا فاطمه





:: بازدید از این مطلب : 1881
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 1 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: