شخصیت حقیقی و حقوقی عمر به عنوان خلیفهي دوم مسلمین به دلایل فقهی، تاریخی، سیره و تأثراتی که در مسیر تاریخ اسلام ایجاد نموده است، در میان اهل سنت و جهان تشیع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این تأثیرات به حدی است که ایشان را میتوان به معنای واقعی کلمه فاروقی میان فرق مسلمین نامید.1
بنابراین باید این حق رابرای جهان تسنن قایل باشیم که دربارهي خلیفهي دوم خود آثار تصویری خلق نمایند؛ همانطور که جهان تشیع نیز به فراخور توان خود در مورد مفاخر دینی خود آثاری بیبدیل خلق نمودهاست. در این میان «سریال الفاروق عمر» به دلایل تاریخی، مذهبی، سیاسي، اجتماعی، فرهنگی و هنری قابل ارزیابی است؛ چه اینکه در تمامی مراحل ساخت این سریال تا مرحلهي پخش، مضامین اشاره شده در آن مورد مناقشهي اهل اسلام بوده و عالمان بزرگ شیعه و سنی بر عدم ساخت و ارائهي این مجموعه تاکید داشته اند. حال اینکه چرا با همهي این مخالفت ها، مراحل تولید این اثر در امنیت کامل انجام و به پخش رسیده، موضوعی است که ریشهي آن را در بیرون از جهان اسلام باید جستجو کرد.
اینکه فايل تمامی قسمتهای سریال به فاصلهي یک شب بعد از پخش و قبل از تکرار آن از شبکه های عربی، در سایتهای متفاوت براي دانلود گذاشته ميشود، از تلاش برای افزايش دامنهي بازدید این سریال حكايت دارد. همانطور که عرض کردم منصفانه و بدون از هرگونه تعصبی باید به برادران اهل تسنن حق بدهیم که در باره افاضل دینی، تاریخی و مذهبی خود فیلم و سریال و یا هر اثر هنری دیگری که در توانشان باشد را، تولید نمایند و باید پذیرفت که طبيعي است كه در ساخت این نوع از سریالها تلاش زیادی صورت گيرد تا دیدگاه های دینی و مذهبی بر پایهي روایات مختلف میان فرق اهل سنت به تصویر کشیده شود. حتي ميتوان ادعا نمود كه اين مهم، در جای خود نه تنها بد نیست که میتواند کمک شایانی به روشنگری تاریخ بنماید؛ زیرا در این نوع از هنرنماییهاست که میتوان با نقد و بررسی واقعگرایانهي یک اثر هنری، مسائل مبتلابه آن را به معرض قضاوت مخاطب گذاشت. اما باید به این نکته نیز توجه کرد که ساخت آثاری بر پایهي منابع اسلامی می بایست با تجمیع نظرات علمای اسلام صورت پذیرد. در غیر این صورت ساخت سریالها و فیلمهای متعدد تاریخی و دینی به یک جنگ رسانه ای میان اهل سنت و شیعه تبدیل میشود که همانا آب ریختن به آسیاب دشمن است. با این مقدمه میتوان بررسي نمود که سریال « الفاروق عمر»، اثري موفق هست یا نه.
نگارنده به عنوان یک فیلمساز مسلمان وظیفهي خود می داند تا حد مقدور به بررسی نکاتی بپردازد که در این سریال به عمد مغفول ماندهاست و تلاش بر اين بوده است كه به پیروی از روش مباحثهي علمای بزرگوارمان، بر اساس مستندات علمای اهل سنت به نقد تاریخی این اثر بپردازم. پر واضح است که در میانهي راه به نقدهایی دربارهي توفیق و یا عدم توفیق نویسنده و کارگردان اثر در ارائهي مفهوم مورد نظرشان اشاراتی را خواهم داشت.
تقلب بزرگ
حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: «اگر چنانچه اختلافی مابین برادران اهل سنتِ ما با برادران اهل تشیع ما واقع شود، این به ضرر همهي مسلمین است و آنهایی که میخواهند ایجاد تفرقه بکنند، نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع؛ آنها کسانی هستند که به نفع دشمنان اسلام مشغول توطئه هستند و میخواهند دشمنان اسلام را بر مسلمین غلبه دهند... ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی که فرموده است: «انما المومنون اخوه» -مومنان برادر هم هستند- اینها هیچ حیثیتی جز برادری با هم ندارند و مکلفند که مثل برادر با هم رفتار کنند.»
رهبر فرزانهي انقلاب نیز می فرمایند: «اگر کسی تصور می کند که با بدگویی و تهمت به اهل تسنن میتواند از شیعه دفاع کند، بداند که جز برانگیختن آتش دشمنی هیچ نتیجهای نخواهد گرفت و این کار در واقع دفاع از ولایت نیست؛ بلکه دفاع از آمریکا و صهیونیستهاست.... ما اطلاع داریم که پول برخی کتابهای سراسر دشنام و تهمت را که علیه شیعیان و اهل تسنن چاپ میشود، یک مرکز وابسته به استکبار میدهد و آیا این واقعیت خطرناک هشداردهنده و بیدارکننده نیست؟ و کمک به تعهد اهداف امریکا و صهیونیست نمی باشد؟ .... همه بدانند که این گونه کتابها هیچ شیعهای را سنی نمی کند و دل هیچ یک از اهل تسنن را جذب عقاید شیعه نخواهد کرد.» (۲۸ /۰۹/ 87)
اینکه نوشتهي خود را با کلامی از امام راحل آغاز و به سخنانی مهم از بیانات رهبر معظم و فرزانه انقلاب ادامه دادم به آگاهی از سیاست پنهانی برمیگردد که در ورای ظاهر اسلامی ساخت سریال عمر قرار دارد. سریالی که با ظرافت تمام تلاش دارد میان عرب و عجم و میان شیعه و سنی اختلافات دامنه داری را آغاز نماید. از نمایش نام مجعول «خلیج ع ر ب ی» به جای خلیج هميشه فارس در تیتراژ آن گرفته تا جنگهای وحشیانه ای که میان اعراب مسلمان و ایرانیان زرتشتی شکل داده شده و نمایش قساوت ایرانیان در کشتن مسلمین (كشتن مجروحين مسلمانان پس از پیروزی لشگر ایرانی) و همچنین نمایش چهرهي خلفای راشدین در حالات گوناگون (علیرغم حرمت صریح آن) و نمایش رضایتمندی امام شیعیان در بیعت با خلیفهي اول و همراهی بدون قید و شرط با خلیفهي دوم و تأسی گرفتن از جناب عمر در زمان خلافت خود .... همه و همه تلاش برای به انحراف کشیدن تاریخ است. این نکته در تبلیغات سریال كه گفته می شود سعی وافر شده تا تاریخ مسلمین به دست خود مسلمین به تصویر کشیده شود تا از تحریف به دور بماند، از آن دست ادعاهایی است که در ساخت سریال اصلاً به آن توجهی نشده است. البته از نظر دور نمی-داریم که نویسنده و کارگردان در نمایش چهرهي امام اول شیعیان تلاش زیادی کرده تا هم در چهره پردازی (گریم) و هم به لحاظ نمایش قدرت و جهاد در اسلام و هم به لحاظ پاره ای از احترامات خلفای اول و دوم به ایشان، به خواستهي عوام شیعی نزدیک شود تا در فریب اذهان عوام الناس موفق عمل کند؛ ولی در باطن با عدم نمایش واقعیات تاریخی به اختلافات میان شیعه و سنی دامن زده و با مقصر جلوه دادن فارسیان در قتل خلیفهي دوم بر مبنای تعصبات قومی، دعوای عرب و عجم را برجسته می-نماید.
از سوی دیگر نویسنده و کارگردان محترم علیرغم استفاده از چند تن از عالمان مسائل دینی در میان علمای اهل سنت، به مستندات و تواریخ اهل سنت هم احترام نگذاشته و در آنجا که باید حق را بیان نمایند، به راحتی از کنار بسیاری از وقایع مهم تاریخ اسلام که به صراحت در تاریخ و اسناد بزرگترین عالمان اهل سنت بیان شده، گذشته است که در ادامه، جهت تنویر افکار مخاطبين، به آنها اشاراتی می نمایم:
1. حديث الدار یا دعوت از خاندان:
رسول اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از همان آغاز اعلان رسالت با نزول آيهي شريفه: وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (سوره شعراء آيهي 214) تعداد زيادي از سرشناسان مكه و قريش را جمع كرد و در آن مجمع ويژه، 3 امر اساسي را مطرح كرد:
• توحيد و و قولوا لا إله إلا الله تفلحوا براي برچيده شدن بساط شرك....
• إعلان رسالت خودش. پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: «من كسي را سراغ ندارم كه هديهاي را بهتر از هديهي من براي قومش آورده باشد. من با خير دنيا و آخرت به ميان شما آمدهام و من همان پيامبري هستم كه أنبياء گذشته بشارت آمدن مرا به پيروان خود داده بودند.»
• انتخاب جانشين و خليفه.
طبري 2 در روايتي صحيح كه تمام راويان آن مورد وثوق علماء رجال اهل سنت هستند، آورده است:
«حدثنا ابن حميد، قال: حدثنا سلمة، قال: حدثني محمد بن إسحاق عن عبد الغفار بن القاسم عن المنهال بن عمرو عن عبد الله بن الحارث بن نوفل بن الحارث بن عبد المطلب عن عبد الله ابن عباس عن علي بن أبي طالب، قال: لما نزلت هذه الآية على رسول الله صلى الله عليه و سلم «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»، دعاني رسول الله صلى الله عليه و سلم فقال لي: يا علي! إن الله أمرني أن أنذر عشيرتي الأقربين ... ثم تكلم رسول الله صلى الله عليه و سلم فقال: يا بنى عبد المطلب! إني و الله! ما أعلم شابا في العرب جاء قومه بأفضل مما قد جئتكم به، إني قد جئتكم بخير الدنيا و الآخرة و قد أمرني الله تعالى أن أدعوكم إليه، فأيكم يوازرني على هذا الأمر على أن يكون أخي و وصيي و خليفتي فيكم؟ قال: فأحجم القوم عنها جميعا و قلت: و إني لأحدثهم سنا و أرمصهم عينا و أعظمهم بطنا و أحمشهم ساقا، أنا يا نبي الله! أكون وزيرك عليه. فأخذ برقبتي، ثم قال: إن هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم، فاسمعوا له و أطيعوا. قال: فقام القوم يضحكون و يقولون لأبي طالب: قد أمرك أن تسمع لإبنك و تطيع.»
«...چه كسي از ميان شما هست كه در امر رسالت مرا ياري كند تا برادر و وصي و جانشين من بعد از من باشد؟ ... علی عليه السلام ميفرمايد: «با اينكه من جوانترين فرد جلسه بودم، برخاستم و گفتم: من حاضر هستم با تمام توانم در مساعدت و ياري شما كوشش كنم. نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) دست بر شانه من زد و فرمود: اين علي، برادر و وصي و جانشين من در ميان شماست. در همان جلسه، مردان قريش، اين كار را به تمسخر گرفته و شروع كردند به خنديدن و به ابوطالب طعنه زدند كه اين شخص به تو دستور ميدهد از اين فرزند خردسال خود طبعيت كنيد و فرمان ببري3.»
همانطور که می بینیم بزرگان اهل سنت، همه به صحت اين روايات اعتراف دارند. حاکم نيشابوري در مستدرک، ج3، ص130، جناب هيثمي در مجمع الزوائد، ج7، ص119، متقي هندي در کنزالعمال، ج12، ص128 و دهها تن از بزرگان ديگر که بر صحت روايت تأکيد دارند.
علاوه بر علمای اسلام از شیعه و سنی، مورخین یگانه از سایر ملل که تاریخ اسلام نوشتهاند، با نداشتن تعصب مذهبی -چراکه نه سنی بودهاند و نه شیعه- این مجلس مهمانی را نقل مینمایند. از جمله آنها مورخ و فیلسوف غرب «توماس کارلل» انگلیسی بوده که در قرن هیجدهم در اروپا شهرت جهانی داشته و در کتاب مشهور خود که مصریها به عربی ترجمه نمودند -تحت عنوان «الابطال و عباده المبطوله»- شرح مجلس مهمانی قریش را در منزل جناب ابوطالب (علیه السلام) دادهاست.
موسیو پول لهوژور فرانسوی- معلم دارالفنون پاریس- در رسالهی مختصری که در حالات حضرت محمد(ص) نوشته و در سال 1884 در پاریس چاپ شده نیز به همین موضوع اشاره کرده و هاشم نصرانی شامی در «مقاله فی الاسلام» از ص 83 تا 86 با وجود تعصب و مخالفتی که با اسلام و مسلمین داشته، نیز به همین موضوع اشاره کرده است. مستر جان دیویت پرت در ص 20 کتاب ارزشمند و ذی قیمت خود تحت عنوان «محمد و قرآن» نیز به این مسئله اشارت دارد.
حال با چنین پشتوانه ی استنادی محکم و قدرتمند چگونه است که نویسنده محترم این سریال که مدعی استفاده از اسناد متقن و متواتر در میان علمای اهل سنت است به راحتی از کنار این موضوع می گذرد. برای آنانی که این سریال را ندیده اند، عرض میکنم که این سریال به نحو چشمگیری به دوران رسالت حضرت ختمی (ص) مرتبت پرداخته و جزئیات مختلفی را به تصویر کشیده است. البته پر واضح است که در این نمایش، تمام نگاه کارگردان و نویسنده به فیلم «الرساله» -كه در ایران با عنوان «محمد رسول الله» شناخته ميشود- بوده و تلاش زیادی کرده تا روايتش مشابه اين فيلم ارزشمند باشد و البته، پرواضح است كه در اين موضوع توفيقي نمييابد. با اینحال نویسندهي محترم زمان بسیار زیادی از وقت سریال را به جلسات متعدد سران قریش و سخنرانی های مطول آنها دربارهي امر نبوت پیامبر (ص) و جزئیات این مباحث و همچنین به زندگی وحشی -قاتل حمزه سید الشهداء- و عشق نافرجام او و رفاقت میان او و بلال و شرح عاقبت به خیری او (در روایتی جعلی که نویسندهي سریال به آن استناد کرده است)4 و جزئیاتی از این دست که در تاریخ کمتر نشانی از آنها یافت می شود، اختصاص داده اما از کنار آیهي بسیار مهمی که به آن اشاره شد و واقعه ای که در تاریخ رسالت پیامبر عظیم الشان اسلام بسیار مهم محسوب می شود، شتابزده عبور کرده و تنها به خواندن آیهي شریفه آن هم از زبان خلیفهي دوم بسنده می کند.
در نمایش ماجرای شعب ابیطالب نیز نویسنده و کارگردان محترم کم فروشی می کنند. در شرایط تحریم اقتصادی مسلمین، بازیگران نقشهای ابوطالب و علی (ع) در نهایت خوش پوشی و فربه بودن به سر می برند، حال آنکه تاریخ در بیان مصیبتهای شعب ابی طالب میگوید که پیامبر از فرط گرسنگی سنگ بر شکم مبارک خود می بستند تا در برابر خواستهي کفار مکه تسلیم نشوند و این دوران سخت ترین دوران زندگی پیامبر (ص) بوده است؛ زیرا ایشان خدیجه بانوی اول اسلام و همسر با وفای خود را از دست می دهند و دریغ از یکبار بیان نام بانوی اول مسلمین در این سریال!!!
پرداخت شتابزده به شعب و لیله المبیت (شب هجرت پیامبر (ص) که حضرت علی (ع) به جای ایشان خوابیدند) و امثالهم نشان میدهد که نویسنده در این باره کم اطلاع نبوده، اما به عمد از پرداختن به آن خودداری کردهاست. شاید عنوان شود که این سریال به زندگی شخصيت عمر می پردازد نه پیامبر؛ پس باید به جزئیات زندگی شخصيت عمر بپردازد. اما این توجیه در جایی مصداق پیدا می کند که روش روایت داستان در مورد ديگر شخصيتهاي سریال هم اینگونه باشد، لیکن نویسنده و کارگردان نیمی از زمان سریال خود را به جزئیات زندگی وحشی، خالد ابن ولید، سعد بن عباده، ابوعبیده ثقفی و .... اختصاص دادهاند. باید دید عدم پرداختن به زندگی خاندان پیامبر (ص) از روی کدام دستور و عمد بوده و پرداخت بیش از حد به زندگی امثال خالد و وحشی و امثال اینان با چه هدفی شکل می گیرد. تاریخ اسلام از وحشی جز به قتل عموی عزیز پیامبر (ص) و مثله کردن بدن او و کمک به خوردن جگرش توسط آکله الاکباد (هند مادر معاویه لعنته الله علیهم) چیزی به خاطر نمی آورد. بنابراین پرداختن به چنین موجودی و تاکید بر جهاد او بعد از پذیرش اسلام، تنها می تواند توجیهی برای گناهان و اعمال امثال یزید و معاویه و .... باشد. در واقع ابتدا با حدیثی جعلی «وحشی» را بهشتی می کنند، سپس استدلال می کنند که کشتگان جنگ جمل هم همین طورند و قاتل و مقتول در بهشتند! مانند این روایت که قاتل علی (ع) به خاطر عمل به تکلیف در بهشت خواهد بود (العیاذ بالله).
همینطور پرداختن به زندگی کسانی مانند خالد بن ولید و ابوعبیده ثقفی با جزئیات تمام به این دلیل است که از آنها در برابر قوای ایرانی و رومی پهلوانانی ساخته شود تا بحث دعوای میان عرب و عجم دامن زده شده و به این توهم تاریخی بپردازند که ما عربها یک بار ایران را فتح کرده و بار دیگر نیز میتوانیم فتح کنیم. همان توهمی که صدام حسین به واسطه آن خود را سردار قادسیه نامید...
ادامه دارد...
پينوشت:
1- این فاروق با فاروقی که در میان اهل سنت روایت است، تفاوت بنیادین دارد.
2- محمد بن جریر طبری –زادهي ۲۲۴ در ساری یا طبرستان و وفات در ۳۱۰ هجری قمری در بغدا-) مورخ، مفسر قرآن و مؤلف کتاب تاریخ طبری است.
3- تاريخ الطبري، ج2، ص63-62 ـ جامع البيان للطبري، ج19، ص149 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد، ج13، ص211 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص114 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص486 ـ تفسير البغوي، ج3، ص400 ـ تفسير ابن كثير، ج3، ص364 ـ السيرة النبوية لإبن كثير، ج1، ص459 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج3، ص53 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص63 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج5، ص97 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص49 ـ مناقب علي بن أبي طالب (ع) لإبن مردويه الأصفهاني، ص290 ـ المناقب للموفق الخوارزمي، ص8
4- وحشی در فتح مکه با اما و اگر مسلمان شد، اما پیامبر فرمودند از برابر دیدگان من دور شو. اهل سنت بر این باورند که وحشی و حضرت حمزه در بهشت در کنار هم هستند، زیرا وحشی در ماجرای قتل مسيلمیهي کذاب که ادعای پیامبری داشت، او را کشته است و بنابراین در بهشت است. اما این حدیث سندی ندارد؛ زیرا به قول اکثر علما وحشی بسیار شرب خمر میکرد و در حال مستی مرد و بر حقانیت ابوبکر و عمر و معاویه در برابر علی علیه السلام رای داد با اینکه در غدیر خم حضور داشت و دربارهي خالد بن ولید و معاویه جعل حدیث کرد. (والله اعلم)
:: بازدید از این مطلب : 346
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1