نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

کانال رسمی هیئت مشتاقان کربلا در آپارات:

aparat.com/moshtaghanekarbala



:: بازدید از این مطلب : 1348
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
روز تاریخ مناسبت بانی آدرس
پنج شنبه 94/1/20 ولادت حضرت زهرا(س) سیدجلال موسوی میدان جهاد،خ پیوند،بلوک آی،کوچه صبای9
یکشنبه 94/1/23 هفتگی رضامرادی میدان امام زاده عبدالله،خ جنب امام زاده،بعدازامام زاده،سه راه اول سمت چپ،بن بست اول سمت راست
یکشنبه 94/1/30 ولادت امام محمدباقر(ع) سیدمجیدموسوی 32متری از سه راه مطهری به سمت چهارراه مهدیه،کوچه دوم سمت چپ،کوچه شهیدسهرابی


:: بازدید از این مطلب : 1318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

باسلام مجدد.بعد از مدت ها دوری انشاءالله دوباره در خدمت شما هستیم.شما هم همراهمان باشید.



:: بازدید از این مطلب : 1218
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
به دلیل بروز بودن سایت هیئت مشتاقان کربلا،دیگر فعالیت در این وبلاگ ضروری نمیباشد. منتظرحضور شما در سایت هیئت مشتاقان کربلا به آدرس زیر می باشیم./یاعلی www.moshtaghankarbala.ir

:: بازدید از این مطلب : 1786
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 29 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
عدالت محوری، ساده زیستی، تواضع و انتظار فرج، از اصول اخلاقی است که هم در سیرت اخلاقی شخص امام مهدی در کلام رضوی آمده است و هم وظیفه منتظران را در عصر غیبت تعیین می‌کند. چکیده در این زمانة فرو ریختگی فیزیکی و فضای تقابل و رویارویی میان باورهای بشری و الهی، مبنا قرار دادن ساحت‌های گوناگون ارزش‌های اخلاقی در گسترة مباحث مهدوی، به کار آمدی آموزه‌های اسلامی و به خصوص شیعی در این روی آورد می‌انجامد. تحلیل جامع وخرد ورزانه مبتنی بر عقل و وحی، عرصه‌های معرفتی بنیادینی را در این باره برروی ارباب دانش و بینش خواهد گشود. در این میان، گفته‌های امام رضا علیه السلام در جایگاه وحی بیانی درباره مرام و رفتار اخلاقی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظران او در فضای عمومی جامعه دینی، حقایقی ناب را به دوستداران و باورمندان به دولت مهدوی ارائه می‌کند. در این پژوهش به دور از تأویل و تحویلی‌نگری ناصواب، سعی شده است با تبیینی علمی، برخی از سخنان امام رضا علیه السلام در مساله اخلاق مهدوی طرح وبررسی گردد. عدالت محوری، ساده زیستی، تواضع، توجه به عبادت و نماز و انتظارفرج، ارزش‌های اخلاقی مورد بحث در پژوهش پیش رو هستند. کلید واژه‌ها: اخلاق، امام رضا علیه السلام، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، عدالت، انتظارفرج طرح مساله آنچه بیش از همه در دنیای امروز و در حیطة تبلیغ فرهنگ وآموزه‌های مهدوی موثر و راهگشا است، بیان و ارائه عالمانه مبانی اخلاقی مربوط به وجود مبارک امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و باورمندان به دولت دادگستر او است، همان چیزی که بدون شک، تا کنون کمترین پژوهش و تحقیق را در گستره مباحث مهدویت پژوهانه و حوزه مطالعات دینی به خود اختصاص داده است. در این باره دیدگاه پروفسور محمد لگنهاوسن (دانشمند مسلمان شده غربی) در مصاحبه با یکی از پایگاه‌های اینترنتی قابل تأمل است: به نظر بنده ما هر وقت میخواهیم مهدویت را برای غرب مطرح کنیم، خیلی باید روی بُعد اخلاقی مهدویت اصرار و ابرام داشته باشیم و به آن‌ها نشان بدهیم که ما برای برداشتن موانع ظهور، باید اخلاق خودمان را اصلاح کنیم و در جایگاه پیروان امامان علیهم السلام با تقوا شویم. فکر میکنم اگر ما بتوانیم این موضوع را به خوبی تبیین کنیم، اثر زیادی داشته باشد. [1] دلیل دیگر در رویکرد این تحقیق به اثبات اولویت و اصالت اخلاق در فرهنگ و حکومت مهدوی، آن است که در همة جوامع آرمانی و آسمانی، حقوق و قانون، جای خود را به اخلاق می‌داده و انسان‌ها به جای روش‌های قانونمند، به اخلاق روی می‌آورند؛ زیرا اخلاق، نسبت به قانون، هم تقدّس دارد و هم از مقبولیت عمومی بیشتری برخوردار است. همان چیزی که جوامع امروز، خلاف آن را شاهد است و هیچ گاه از طریق قانون گذاری و قضایی نتوانسته است معضلات و ناهنجاری‌های اجتماعی و فردی را مهار و مدیریت کند؛ زیرا اخلاقی ترین حالت جامعة آرمان شهر که گفته می‌شود نظر افلاطون نیز چنین بوده، این است که مردم، قوانین را کنار گذاشته و به اخلاق روی آورند و همه با هم و برادر همدیگر باشند و جنگ و جدال‌ها بر چیده شود؛ همان چیزی که در روایات مأثور از امامان علیهم السلام در وصف حکومت الهی مهدوی به ابعاد گوناگون آن اشاره شده است. در برخی روایات به صورت مطلق و عام، به بر چیده شدن ناملایمات و فراگیری زیبایی‌ها در حکومت مصلح آخر الزمان اشاره شده است. حدیث معروف و قابل تأمل امام باقر علیه السلام دربارة کمال عقلی و اخلاقی انسان‌ها در حکومت مهدوی، به زیبایی این مسأله را تبیین کرده است: اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و أکمل به احلامهم؛ (راوندی، 1409: ج2، ص841) [2] یا این که تبلور همة فضائل اخلاقی را در آن زمان خاص باید به وضوح دید: الخیر کلّه فی ذلک الزمان یقوم قائمنا؛… (طوسی، 1411:ص437) در چنین جامعه‌ای است که مردم، دلبسته حاکمان خود خواهند شد و علاقه عمومی در این باره فراهم خواهد آمد و این، فقط در دولت‌های عدالت محور امکان تحقق می‌یابد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم در وصف این رضایت عمومی در دولت مهدوی فرمود: «ساکنان آسمان و زمین از فرمانروایی او خشنودند». (عاملی، 1385: ج3، ص524) یا در بیان دیگراشاره فرمود: ساکنان زمین و آسمان، به او عشق می‌ورزند. (نیشابوری، بی‌تا: ج51، ص804) از ویژگی‌های عصر ظهور، زنگار زدایی از دل مردم و کنار رفتن قهر و کینه‌ها است. در حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است: اگر قائم ما قیام کند… کینه‌ها و ناراحتی‌ها از دل بندگان خدا زایل می‌شود. (مجلسی، 1404: ج52، ص316) در نهایت، سؤال این تحقیق، این است که آیا می‌توان به وسیلة رفتار و گفتار امام رضا علیه السلام طرحی نو درانداخت که معیار و مبنای افعال اخلاقی همه منتظران و مهدی باوران باشد؟ به خصوص که فرضیة نگارنده، بر همین اصل استوار است که با استقصایی کامل و با نگاهی عالمانه و اندیشه ورانه، امکان ارائه ارزش‌های اخلاقی در کلام امام رضا علیه السلام قابل دسترسی و تحقق است. آموزه‌های اخلاقی مهدوی موضوع اخلاق و مهدویت در گونه‌ها و عناوین متعددی مانند اخلاق در حکومت مهدوی، در دو نگاه فردی و اجنماعی، اخلاق فضیلت و رذیلت انسان‌ها پیش و پس از ظهور و مباحث مشابه، قابل طرح و بررسی است. در این راستا، بررسی این مسأله از زاویه نگاه معصومان علیهم السلام اساسی و از اتقان و اعتبار بالایی برخوردار است. که این را می‌توان آشنایی با مسلک معصوم در نگاه معصوم نام نهاد. در این جستار، تلاش بر این است که سخنان امام رضا علیه السلام که به صورت مستقیم، اوصاف و ویژگی‌های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بر شمرده است مورد توجه قرار گیرد؛ با این نگاه که یک منتظر معتقد و الگوگرا، این فضایل را مبنای اعمال و افعال خود قرار می‌دهد؛ به خصوص این که یکی از مبانی اساسی اخلاق دینی، عدم گفتمان محض و تکیه بر عمل گرا بودن است. علاوه بر این، برخی گفتار‌ها و رفتار‌های اخلاقی مربوط به شخص امام رضا علیه السلام نیز نمونه‌های خوبی در این مسأله برای منتظران راستین به حساب می‌آید؛ زیرا اخلاق الهی همه معصومان عجل الله تعالی فرجه الشریف مانند شخص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم موجب علاقه و جذب مردم به آن‌ها می‌شد، تا جایی که اخلاق نبوی در اخلاق پژوهی معاصر به عنوان معجزه دوم خاتمیت نام گذاری شده است که این در حقیقت، وجه مشترک همه معصومان است. [3] فرایند مباحث پیش رو چنین است که هریک از عناوین اخلاقی که سخنی از امام رضا علیه السلام در آن مسأله خاص به دست آمده است، طرح می‌شود و سپس دربارة آن به صورت موردپژوهانه، بحث و بررسی خواهد شد. عدالت محوری مهم ترین کلیدواژه اخلاقی که در حکومت مهدوی از آن یاد می‌شود، مفهوم عدالت و داد ورزی است که از مقومات بنیادین دولت آن حضرت به شمار می‌آید که به ویژه درروایات نقل شده از معصومان علیهم السلام همواره به چنین جامعه‌ای نوید داده شده است که آن مصلح یگانه، پس از آن که جهان پر از ظلم وجور خواهد شد، آن را آکنده از قسط وعدل خواهد کرد. و هیچ جای زمین باقی نماند، مگر این که پر از عدل و برکت و فیض او شود؛ حتی جانوران و گیاهان نیز از این عدالت و دادگستری بهره مند گردند. (مجلسی، 1404: ج10، ص104) در حکومت وی ذره‌ای بر کسی جفا و ظلم نخواهد شد و رنجی بر دلی ننشیند. امام رضا علیه السلام در این باره فرمود: هرگاه آن امام خروج کند، زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود و ترازوی عدالت، میان مردم برقرار می‌گردد؛ پس کسی به کسی ستم نخواهد کرد. (مجلسی، همان: ج52، ص321) نتیجه سخن امام رضا علیه السلام این است که آن حضرت، واقعیت عدل را به تمام معنا برای مردم، جلوهگر خواهد کرد و آنان نیز با بصیرت خود، آن را مشاهده خواهند کرد: «فیریکم کیف عدل السیرة» [4] البته نکته مهم و قابل اهمیت در این است که مراد از عدالت در دولت مهدوی چیست؟ به خصوص این که امروزه همه مکاتب اخلاقی مدعی عدل گرایی هستند و عملاً این واژه به یک مشترک لفظی تبدیل شده که هر مکتبی در تلاش برای مصادره آن به نفع خویش است. به نظر نگارنده، پس از کنکاش و بررسی معانی مختلف لغوی و اصطلاحی ارائه شده در این میان، «حد وسط» جامع‌ترین مفهوم عدل و وجه مشترک میان همة معانی آن بوده که مراد از آن، اعتدال در امور است. امام رضا علیه السلام در حدیثی اهل بیت علیهم السلام را مصداق این حد اعتدال می‌داند: نحن آل محمد النمط الأوسط الذی لایدرکنا الغالی و لایسبقنا التالی (صدوق، 1398: ص114) در این بیان، تندروی و کندروی، دو طرف راه میانه است. در واقع، حکومت الهی و آرمان شهر مهدوی، با اعمال میانه روی در امور، رعایت مساوات و حکم به حق، زمینه ساز پیدایش اعتدال در ابعاد فکری و عملی مردم خواهد شد. [5] این از ویژگی‌های انسان کامل و خاتم انبیا و پس از او خاتم اولیا است. امام خمینی در این باره پس از آنکه عدل را به معنای حدّ وسط میان افراط و تفریط معنا می‌کند، معتقداست: عدالت در مظهریت اسما و صفات، استقامت مطلقه است. ومختص به انسان کامل است.که برترین آن حضرت خاتم است که بر حداعتدال تام است. (امام خمینی، 1377: ص147) انتظارفرج از آن جا که انتظار فرج، جامعه منتظر و مهدوی را به جامعه‌ای فعال و پویا تبدیل می‌کند و با رکود و تحجر در تضاد است، مهم ترین عامل رشد و شکوفایی اخلاقی برشمرده می‌شود و همواره مورد تأکید و توجه همة معصومان علیهم السلام بوده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام انتظار فرج را بهترین و برترین اعمال امت معرفی کرده‌اند. [6] از این روایت می‌توان برداشت نمود که حضرت مهدی خود از منتظران وعده الهی ظهور بوده و چشم به فراهم شدن اسباب تحقق دولت موعود الهی دارند. جنبه اخلاقی انتظار فرج آن است که نوع خاصی از صبر و بردباری به عنوان یکی از برترین فضائل اخلاقی به حساب می‌آید. در حقیقت، انتظار فرج، هم صبر بر مصیبت است و هم صبر در عبادت. در کلامی امام رضا علیه السلام انتظار فرج را این گونه تبیین فرموده: ما أحسن الصبر و انتظار الفرج…. فعلیکم بالصبر فإنه إنما یجیء الفرج علی الیأس…؛ علاوه بر این که انتظار فرج، زمینة امید و کنار گذاشتن یأس و پوچ گرایی است که تا امروز، مهم ترین عامل شکوفایی و درخشندگی مکتب و تفکر اهل بیت علیهم السلام بوده است. در حقیقت، امام با این بیان، تفاوت میان صبر مذموم و ممدوح را به شیعیان گوشزد کرد و انتظار فرج، صبری توأم با حرکت به سوی مقتدا و در نتیجه، متلبس شدن به صفات امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی شده است که یکی از ثمرات باور به آن را می‌توان، مقابله با ظلم و بیدادگری بر شمرد. از این رو مرحوم آیت الله مطهری انتظار را به دو قسم مثبت و منفی تقسیم می‌کند و معتقد است: درباره آسیب شناسی انتظار، باید گفت دو نوع انتظار وجود دارد؛ انتظار ویرانگر و انتظار سازنده. انتظار ویرانگر: برداشت قشرى از مهدویت و قیام و انقلاب مهدى، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد، فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم‌ها و تبعیض‌ها و اختناق‌ها و حق کشی‌ها و تباهی‌ها ناشى مى شود. آن گاه که اصلاح به نقطه صفر برسد، این انفجار رخ مى دهد و دست غیب براى نجات حقیقت از آستین بیرون مى آید. علی هذا هر اصلاحى محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع نقطه روشنى هست، دست غیب ظاهر نمى شود، برعکس، هر گناه، هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق کشى , هر پلیدی به حکم این که مقدمه صلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مى کند روا است. این نوع انتظار فرج، به هیچ وجه با موازین اسلامى و قرآنى وفق نمى دهد. انتظار سازنده: در انتظار سازنده، ظهور مهدى موعود، حلقه اى است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد، عملاً در گروه اهل حق باشد، نه این که هنگام ظهور، همه اهل باطل باشند. (مطهری، 1361ش: ص61) در کلام امام رضا علیه السلام از مسائلی که در بارة امام مهدی مورد توجه خاص بوده، مسأله انتظار فرج است که می‌تواند برای محققان مهدویت، دست مایه تحقیقات علمی باشد. در حدیثی آمده است که آن حضرت خود هنگام شنیدن نام «قائم» از جای برمی خاست و دست بر سر می‌نهاد و می‌فرمود: «خدایا! فرجش را برسان و قیامش را آسان گردان». (صافی گلپایگانی، 1419: ص506) نتیجه آن که انتظار فرج، زیباترین و مهم ترین ویژگی علامت دوستداران و باورمندان به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و دولت دادگستر او بوده است و دارای آثار تربیتی فراوانی است. [7] بهترین راه اتصال به آن حضرت، اتصاف به اوصاف او و تخلق به خلق الهی حضرتش خواهد بود. عالمان شیعه نیز همواره مشوق مردم در این باره بوده‌اند و در حقیقت این مسأله را نشانة شیعة معتقد و حقیقی بر شمرده‌اند. ساده زیستی زی ساده و سازگار با توده‌های پایین جامعه، مهم ترین رمز ماندگاری حاکمان و دولت‌مردان در حفظ دایره حکومتی آن‌ها است. امیرالمؤمنین علیه السلام نمونه برجسته این فضیلت اخلاقی است که همواره از والیان خویش چنین خواسته و آن‌ها را بر عدم توجه به آن، ملامت کرده است. آن حضرت در نامه‌ای به عثمان بن حنیف انصاری، والی بصره که در میهمانی اغنیا بدون حضور نیازمندان شرکت کرده بود، بعد از آن که می‌فرماید: «گمان نمی‌کردم تو در چنین مهمانی شرکت کنی»، می‌فرماید: بدان که پیشوای شما از دنیای شما، به دو جامه فرسوده و دو قرصه نان خوردنی بسنده کرده است به خدا از دنیای شما زری نیندوختم و از غنیمت‌های آن، ذخیره ننموده و بر جامه کهنه ام کهنه‌ای نیفزودم. (نهج البلاغه، نامه 45) درباره همسانی امام رضا علیه السلام با توده مردم آمده است که تابستان، فرش او حصیر و بوریا بود و روى آن مى‏نشست و زمستان روى نمد. پیراهنى زبر و خشن مى‏پوشید، مگر آنکه می‌خواست پیش مردم آید که در آن وقت، لباس سنگین و بهتر در بر می‌نمود.(صدوق، 1378: ص178) یا این که هر وقت سفره براى ایشان مى گستردند، ظرفی نزدیک آن جناب می‌گذاشتند. از هر غذایى به قدرى برمی داشت و در آن قدح می‌ریخت؛ سپس دستور می‌داد آن را به فقرا بدهند. (مجلسی، بی‌تا: ص89) همین گونه درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است: لو خرج قائمنا لم یکن الا العلق و العرق و النوم علی السروج و ما لباس القائم الا الغلیظ و ما طعامه إلا الجشب؛ او جامه‌های خشن می‌پوشد و نان جو می‌خورد… (جمعی از نویسندگان، 1367: ج4، ص46) و مانند امیر المؤمنین زندگی می‌کند و قوت او نان خشک خواهد بود. (مجلسی، 1404: ص52، ص359) یکی از عناصر اصلی شیفتگی مردم به دولت مهدوی نیز همین است که او نیز در عین قدرت و تمکن حکومتی و دنیایی به ساده ترین زندگی بسنده می‌کند. شاید بتوان بین ساده زیستی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امیرالمؤمنین علیه السلام تمایزی قائل شد و آن این که امیرالمؤمنین علیه السلام خود را موظف می‌دانست با نیازمند ترین فرد در قلمرو حکومت اسلام در خوراک و پوشاک همانند باشد؛ اما در دولت مهدوی بنا بر روایات متعدد و متواتر کسی در فقر و فلاکت مادی به سر نمی‌برد، تا آن حضرت بخواهد در همسانی با آن‌ها بکوشد؛ بلکه توجه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به ساده زیستی به عنوان یک اصل ثابت اخلاقی است، نه صرف همگونی با رده‌های پایین جامعه. توجه به این اصل برای دولت مردان جامعه اسلامی در دوران غیبت، می‌تواند آن‌ها را از بسیاری از آفات به دور نگهدارد. امام خمینی خطاب به نمایندگان مجلس دربارة توجه به این مسأله می‌فرماید: اگر بخواهید بی‌خوف و هراس، مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح‌های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه‌های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت‌های بزرگ برای ملت‌های خود کرده‌اند، اکثر ساده زیست و بی‌علاقه به زخارف دنیا بوده‌اند. (امام خمینی، 1385:ج18، ص471). تواضع و فروتنی تواضع، نقطه مقابل تکبر است؛ بدین معنا که انسان نزد خویش خود را برتر از دیگران نداند و عملاً در ارتباط با دیگران به شأنی کمتر از آنچه مردم برای امثال او قائل هستند، بسنده کند. (جمعی از نویسندگان، 1389: ص227) در آیات متعددی، خداوند متواضعان را مصداق بندگان واقعی بر شمرده (فرقان:63) و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز خطاب می‌کند که برای مؤمنان بال خود را از روی فروتنی بگستران. (شعراء: 215) امام صادق علیه السلام نیز می‌فرماید: از مصادیق تواضع، این است که انسان به پایین تر ازجایگاهش راضی باشد و به دیگران سلام کند و بحث و جدل را ترک نماید، اگر چه حق با او باشد. نیز دوست نداشته باشد که او را به تقوا و خداترسی بستایند. (کلینی، 1365: ج2، ص122). نفس فروتنی و تواضع، خلقی نیکو و پسندیده است این صفت نیکو آن جا نُمود بیشتر و ماندگاری خواهد داشت که یک مدیر اجتماعی و حاکم جامعه، متخلق به این صفت انسانی باشد. در سخنی امام رضا علیه السلام درباره این فضیلت اخلاقی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌فرماید: یکون أشد الناس تواضعا لله عز وجل؛ او برترین انسان در فروتنی و کوچک نفسی در کسب رضایت خداوند است. (مجلسی، 1404: ج25، ص116) فلسفه این سخن امام رضا علیه السلام در برتر بودن امام مهدی در تواضع و فروتنی این است که زمینه برای رواج دیگر ارزش‌های اخلاقی است؛ همان گونه که امیرالمؤمنین علیه السلام آن را برترین فضیلت اخلاقی دانسته که موجب گسترش دیگر فضیلت‌های اخلاقی می‌شود. (آمدی، 1426: ح5142) توجه به عبادت و نماز در فرایند ارتباط با خدا، عبادت، رتبه و اهمیت خاصی دارد، تا جایی که «عبد» واژه مترادف انسان شده است؛ یعنی مطلوب این است که آدمی به گونه‌ای مأنوس و مطیع خدا شده باشد که تجسم و تجلی عبادت گردد، همان گونه که عبادت به نهایت فروتنی و طاعت تعریف شده و از سوی مقابل تنها کسی مستحق عبادت دانسته شده است که نهایت کمال و فضیلت از او است. (راغب، 1361: واژه عبد) و به تعبیر علامه طباطبائی: عبادت این است که عبد، خودش را در مقام مملوکیت قرار می‌دهد؛ به همین علت، عبادت منافی با استکبار و غیر منافی با اشتراک است. (طباطبایی، 1390: ج1، ص24) بیان استاد مطهری در این باره چنین است: پرستش، آن حالتى را مى گویند که در آن، انسان یک توجهى مى کند از ناحیه باطنى خودش به آن حقیقتى که او را آفریده است و خودش را در قبضة قدرت او مى بیند. خودش را به او نیازمند و محتاج مى بیند. در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق می‌برد. (مطهری، 1374:ج1، ص292) محور مسائل اخلاقى، خود را فراموش کردن و از خود گذشتن و از منافع خود صرف نظر کردن است. در اخلاق، یک مسأله وجود دارد که اساس همه مسائل اخلاقى است و آن رهایى از خودى و رها کردن و ترک انانیت است. (مطهری، 1373: ص80) بر اساس جهانبینی قرآن، انسان فقر محض است و هر چه در جهان است، از آنِ خداوند است. (فاطر: 15) در این میان، نماز در فرهنگ رفتاری و گفتاری معصومان از ارزش و اهمیت برجسته و بی‌بدیلی برخوردار است. در بارة شخص امام رضا علیه السلام که معرف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در این پژوهش است، نمونه‌های زیبا و قابل توجهی در عبادت و نماز دیده می‌شود. دو نمونة تاریخی آن، ترک جلسه مناظره به هنگام نماز است و دیگری روایت مفصل رجاء بن ابى ضحّاک است از آنچه از امام در طول سفر از مدینه تا خراسان مشاهده کرده بود. امام در مناظره با یکی از مادی گرا‌یان به نام عمران صابی در حضور مأمون، وقتی هنگام اذان شد، جلسه را ترک کرد. عمران گفت: «دلم در حال آمادگی پذیرش حقیقت است». امام فرمود: «نماز می‌خوانیم و بر می‌گردیم». (صدوق، 1378: ج1، ص182) رجاء بن ابى ضحّاک نیز گوید: مأمون مرا فرستاد تا امام رضا علیه السلام را از مدینه به خراسان نزد او آورم و سفارش نمود که من شخصاً مراقب و مواظب او باشم و مرا امر کرد که از راه بصره و اهواز و فارس حرکت دهم، نه راه قم، و شبانه‏روز هم از او جدا نشوم و محافظ او باشم، تا وى را بر مأمون وارد کنم. من پیوسته با او بودم و جدا نمى‏شدم از مدینه تا مرو. به خدا قسم! احدى را ندیدم که از او متّقى‏تر نسبت به خداى تعالى باشد، یا از او بیشتر یاد خدا کرده باشد و ذکر خدا گوید؛ در همة اوقاتش، پارساتر از او باشد، …….. (صدوق، 1378: ج2، ص182) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان خاتم اولیاء و مصداق انسان کامل، عابدترین و عارف ترین انسان است و همانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مهم ترین صفت او عبودیت و خضوع به درگاه احدیت است. امام کاظم علیه السلام درباره آن حضرت می‌فرماید: پدرم فدای کسی باد که شب‌ها در حال سجده و رکوع، ستارگان را شبانی می‌کند. (سید بن طاووس، 1377: ص200) امام رضا علیه السلام وقتی علائم امام را بیان می‌کند می‌فرماید: او باید باتقواترین، بردبارترین و عابدترین انسان‌ها باشد و آنچه به مردم امر و نهی می‌کند، خود باید بیش از همه عامل و تارک آن‌ها باشد. (صدوق، 1378: ص192) نکته قابل توجه در دوران غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آن است که یکی از بهترین راه‌های ارتباط با امام زمان، خواندن نماز مخصوص آن حضرت است که آیت الله جوادی آملی برداشت لطیفی از این نماز ارائه می‌دهد: در این نماز، جمله توحید که واسطة العقد و بیت الغزل سوره مبارکه فاتحه الکتاب است «ایاک نعبد و ایاک نستعین» صدبار تکرار می‌شود که گویای سری عمیق است. نماز گزاری که صد بار توحید تلقی می‌کند و آن را به گونه‌ای که «ایاک» را که مفعول است بر «نعبد» و «نستعین» مقدم دارد، به قلب خویش تلقین سازد به توحید ناب بار می‌یابد… آن گاه به چنین کسی دستور می‌دهند دعای بعد از نماز را بخواند و عارفانه بگوید «یا محمد یاعلی، یاعلی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان» این دستور در پی توحید می‌آموزاند که اول هر امر مهم، باور و عمل بر اساس توحید است و سپس در جهت توحید، توسل به وسائل و توسط به وسائط. (جوادی آملی، 1378: ص101) نتیجه در این تحقیق به دست آمد که بررسی مسأله اخلاق در گستره مهدویت پژوهی در ارائه منطقی و عالمانه ترویج فضائل اخلاقی و نفی رذائل در دولت آرمان شهر آن امام موعود ضرورت و اهمیتی فراوان دارد. از روایات ماثور از امام رضا علیه السلام درباره ویژگی‌های اخلاقی و معنوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و آنچه در رویکردهای اجتماعی حکومت آن حضرت پدید می‌آید، امکان ارائه نظام مند ارزش‌های اخلاقی مهدوی قابل دسترسی وتحقق است. عدالت محوری، ساده زیستی، تواضع و انتظار فرج، از اصول اخلاقی است که هم در سیرت اخلاقی شخص امام مهدی در کلام رضوی آمده است و هم وظیفه منتظران را در عصر غیبت تعیین می‌کند. خلاصه تحلیل در اصول ارزشی فوق چنین بود: انتظار فرج به عنوان صبر خاص و ممدوح؛ عدالت، بنیادی ترین اصل در حکومت‌های الهی؛ ساده زیستی و تواضع، تاثیرگذارترین اصول جذب مردم به حاکمیت دادگستر و در نهایت توجه ویژه به عبادت و نماز به عنوان تنها راه اتصال و قرب به خداوند متعال مورد کنکاش و بررسی قرار گرفت. پی نوشت ها: [1]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه www.hawzah.net. [2]. در این باره رجوع شود، به مقاله واکاوی مورد پژوهانه اکمال اخلاقی و عدالت طلبی در عصر ظهور، اثر نگارنده، مجله مشرق موعود، ش 14. [3]. ر. ک: قراملکی، معجزه انگاری اخلاق نبوی، مجله اندیشه نوین دینی، شماره 11. [4]. ر.ک: نهج البلاغة، خطبه، 138. [5]. در این باره رجوع شود، به مقاله واکاوی مورد پژوهانه اکمال اخلاقی و عدالت طلبی در عصر ظهور، اثر نگارنده، مجله مشرق موعود، ش 14. [6]. ر. ک: صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 626- 634. [7]. در این باره ر.ک: خورشید مغرب (ص258-334) اثر محمدرضا حکیمی که به تفصیل، فواید و آثار انتظار و فلسفه‌های اخلاقی و اعتقادی آن طرح و بررسی شده است. فهرست منابع قرآن کریم نهج البلاغه 1. آمدی تمیمی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، تهران، دارالکتاب الاسلامی، 1426ق. 2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، قم، مکتبه علامه، بی‌تا. 3. امام خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 18، ، تهران، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، 1385. 4. ــــــــــــــــــــ ، شرح حدیث جنود عقل وجهل، تهران، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، سوم 1377ش. 5. جمعی از نویسندگان، معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، 1376ش. 6. ــــــــــــــــــــ ، اخلاق اسلامی، مبانی و مفاهیم، قم، معارف، 1389ش. 7. جوادی آملی، عبد الله، امام مهدی، موجود موعود، قم، اسراء، 1387ش. 8. حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بیست و یکم، 1380ش. 9. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ترجمه و تحقیق سید غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، 1361ش. 10. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، 1409 ق. 11. سید بن طاووس، ابوالقاسم علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسایل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1377ش. 12. شیخ طوسى‏، کتاب الغیبة للحجة، قم‏، مؤسسه معارف اسلامى، 1411ق. 13. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران، جهان، 1378 ق. 14. ـــــــــــ، کمال الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395 ق. 15. ـــــــــــ، التوحید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1398ق 16. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسة السیدة المعصومة، 1419ق. 17. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، اسماعیلیان، دوم، 1390 ق. 18. عاملی، محمد بن حسن حر، اثبات الهداه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1385ش. 19. عسکری، نجم الدین جعفر بن محمد، المهدی الموعود المنتظر، تهران، بنیاد بعثت، 1360ش. 20. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تهران، مؤسسه بعثت، 1421ق. 21. قراملکی، احد و مظهر قراملکی، علی، معجزه انگاری اخلاق نبوی، مجله «اندیشه نوین دینی»، شماره 11، 1386ش. 22. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش. 23. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ق. 24. ـــــــــــــــــ ، زندگانى حضرت امام رضا علیه السلام، ترجمه موسى خسروى، تهران، اسلامیه، بی‌تا‏. 25. محمدی، مسلم، واکاوی مورد پژوهانه اکمال اخلاقی و عدالت طلبی در عصر ظهور، مجله «مشرق موعود»، ش 14، تابستان 1389ش. 26. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، قم، نشر اسلامی، 1361ش. 27. ـــــــــــــــ، گفتارهای معنوی، تهران، صدرا، 1373ش. 28. ـــــــــــــــ، اسلام و مقتضیات زمان ج 1 و2، تهران، صدرا، 1374ش. 29. نعمانی، ابی عبد الله محمد بن ابراهیم، الغیبه، تهران، مکتبة الصدوق، 1397ق. 30. نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح، مصر، بی تا، بی نا. 31. پایگاه اطلاع رسانی حوزه www.hawzah.net. منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 33 فارس

:: بازدید از این مطلب : 1731
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
مأمون گفت: اين مرد بهترينِ خلق روى زمین و علمش از همگان بيشتر و عبادتش افزون‌تر و درست و بجاتر است پس آنچه از وى ديده‏‌اى به احدى بازگو مكن تا فضل و بزرگواريش بر كسى ظاهر نگردد مگر از زبان من و از خداوند يارى می‌جويم بر آنچه نيّت كرده‏‌ام كه مقام او را بلند كنم و نامش را در همه جا منتشر سازم. در مناسبت میلاد مسعود حضرت رضا(ع) نیکو دیدیم که جدا از مقام علمی آن امام رئوف این بار از عبادت روزانۀ آن حضرت ذکری شود. لذا به مرور گزارشی می‌پردازیم که فرستادۀ مأمون در مشاهدات عینی خود از آن امام نقل کرده است. اهمیت این متن در آن است که شیعیان بدانند که شیوه‌ آنها در نمازهای یومیه همان است که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است. همچنین برای مؤمنانی که به انجام دقیق عبادات مشتاقند و به انجام مستحبات و کیفیت نماز شب شایقند این متن گزارش کاملی به دست می‌دهد. به راستی اگر امامان معصوم تا این حد در عبادت خدای تعالی جدّیت داشته و دارند سایر مردم چگونه باید باشند؟ توضیحاً اینکه این متن از فصل 44 کتاب عیون اخبار الرضا(ع) گردآوریِ شیخ صدوق (ابن بابویه) نقل می‌شود. ***** رجاء بن ابى‌ضحّاك گويد: مأمون مرا فرستاد كه على بن موسى عليهما السلام را از مدينه به خراسان نزد او آورم، و سفارش نمود كه من شخصاً مراقب او باشم و امر كرد كه از راه بصره و اهواز و فارس حركت دهم، نه راه قم. و شبانه‏‌روز هم از او جدا نشوم و محافظ او باشم تا وى را بر مأمون وارد كنم و من پيوسته از مدينه تا مرو با او بودم و جدا نمى‏‌شدم. به خدا قسم احدى را نديدم كه از او متّقى‌‏تر نسبت به خداى تعالى باشد، و يا از او بيشتر ياد خدا باشد و ذكر خدا گويد در تمامى اوقاتش، و يا خداترس و پارساتر از او باشد. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ کیفیت نمازهای یومیه و نافلۀ حضرت رضا(ع) نماز صبح چون سپيده مى‏‌دميد نماز به جاى آورده و در سجده‏‌گاه خود مى‌‏نشست و مشغول گفتن‏ «سبحان الله و الحمد الله، و لا اله الا الله» و تكبير و صلوات بود تا آفتاب بدمد. سپس به سجده مى‌‏رفت و در سجده بود تا آفتاب بالا آيد. آنگاه برمي‌خاست و به مردم مى‏‌پرداخت، و آنان را حديث مي‌كرد و موعظه و پند مي‌داد تا نزديك زوال ظهر. سپس تجديد وضو كرده و به محلّ نماز خويش باز مي‌گشت. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ ///آماده انتشار نماز ظهر و عصر و چون زوال ظهر مي‌شد شش ركعت نماز به جاى مى‏‌آورد (يعنى سه نماز دو ركعتى)، و در ركعت اوّل پس از حمد، قُلْ يا أيُّهَا الْكافِرونَ‏ را قرائت مي‌كرد، و در ركعت دوم پس از حمد قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ را، و در چهار ركعت ديگر سوره حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد را، و در هر دو ركعت سلام مى‏‌داد. در ركعت دومِ هر كدام نیز پس از قرائت و پيش از ركوع قنوت مي‌خواند. آنگاه اذان مي‌گفت و دو ركعت ديگر نماز به جاى مى‏‌آورد. سپس اقامه مى‏‌گفت، و نماز ظهرش را به جای مى‏‌آورد، و چون سلام نماز را مى‏‌داد تسبيحات اربعه‏ (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) را آنقدر كه خدا مي‌خواست ادا مي‌كرد. بعد به سجده مي‌رفت و سجدۀ شكر به جای مى‌‏آورد و در آن حال يكصد بار «شكراً لِلّه» مي‌گفت. و چون سر خود را از سجده شكر برمي‌داشت از جا برمي‌خاست و شش ركعت ديگر نماز به جای مى‏‌آورد، در هر ركعت پس از حمد، قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ را مي‌خواند و سر هر دو ركعت سلام مى‌‏داد و در ركعت دوم هر نماز پس از قرائت و پيش از ركوع قنوت مى‏‌خواند، و چون تمام مي‌شد اذان مي‌گفت و دو ركعت ديگر نافله به جای مى‏‌آورد و در ركعت دوم قنوت مى‏‌خواند، و پس از سلام برخاسته و به نماز عصر شروع مي‌كرد. و چون سلام نماز را مى‏‌داد در همان جا مى‌‏نشست و تسبيحات اربعه را مى‏‌گفت تا آنجا كه خدا خواسته باشد. آنگاه به سجده مي‌رفت و يكصد بار ذكر «حمداً لِلَّه» مي‌گفت. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ نماز مغرب و عشاء و چون آفتاب غروب مي‌كرد، باز تجديد وضو مي‌كرد و سه ركعت نماز مغرب به جای مى‏‌آورد با يك اذان و يك اقامه و قنوت در ركعت دوم قبل از رفتن به ركوع بعد از تمام شدن قرائت سوره. و چون سلام نماز را مى‏‌داد در همان جا مى‏‌نشست و تسبيحات مذكور قبل را به جای مى‏‌آورد، و بعد به سجده شكر می‌رفت، و بعد سر بر می‌داشت ولى با كسى تكلّم نمى‏‌كرد تا اينكه چهار ركعت نافله مغرب را به جای مى‌‏آورد، هر دو ركعت به يك سلام با قنوت در ركعت دوم هر كدام. و در ركعت اوّل پس از حمد، جحد (سورۀ الکافرون) را می‌خواند و در ركعت دوم پس از حمد توحيد را و در ركعات بعد پس از حمد توحيد را می‌خواند و سلام می‌داد و به تعقيبات می‌پرداخت تا آنجا كه خدا دوست داشت. آنگاه به افطار مى‏‌پرداخت، و استراحت مى‏‌نمود تا ثلثى از شب بگذرد. بعد برمی‌خاست و نماز عشاء را شروع می‌كرد و چهار ركعت به جای مى‌‏آورد، و در ركعت دوم پس از قرائت و پيش از ركوع قنوت مى‌‏خواند، و چون سلام مى‏‌داد در مصلاى خويش‏ باقى مانده و مشغول گفتن به تسبيحات مذكوره كه قبلا گفته شد مى‏‌نشست، و پس از اين تعقيبات به سجده شكر می‌رفت. آنگاه سر برداشته و به بستر خواب می‌رفت. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ نماز نافلۀ شب و چون ثلث آخر شب مى‏‌شد از خواب برخاسته و با ذكر تسبيح و تحمید و تكبير و تهليل و استغفار به مسواك دندان‌هاى خويش مشغول می‌گشت و سپس وضو ساخته و به نماز شب مى‏‌پرداخت و هشت ركعت هر دو ركعت به يك سلام، نماز شب مى‌‏خواند. و در ركعت اوّل نماز يك بار سوره «حمد» و سى بار سوره «توحيد» را مى‏‌خواند. و نيز چهار ركعت نماز جعفر طيّار را به جای مى‏‌آورد هر دو ركعت به يك سلام و در هر كدام پس از تسبيح قبل از ركوع ركعت دوم قنوت می‌خواند و آن را از نماز شب محسوب می‌داشت. سپس برخاسته و دو ركعت ديگر را مشغول می‌شد و در ركعت اوّل سوره حمد و سوره مُلك (تبارك) را قرائت مى‏‌كرد، و در ركعت دوم حمد، و سورۀ‏ هَلْ أتى‏ عَلَى الإنسان‏ را. و نماز را تمام كرده برمی‌خاست و به نماز شفع مى‏‌پرداخت و در هر ركعت سوره حمد يك بار و قل‏ هُوَ اللهُ أحَد را سه بار قرائت مى‏‌نمود و در ركعت دوم قنوت به جای مى‌‏آورد و چون سلام نماز را مى‏‌داد، برمى‏‌خاست و نماز وتر (يك ركعت) را انجام مى‏‌داد. و در آن حمد را يك بار و قل‏ هُوَ اللهُ أحَد را سه بار و بعد قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق‏ را يك بار و قل‏ أعُوذُ بِرَبِّ النَّاس‏ يك بار خوانده و قبل از ركوع، قنوت را با دعایى كه در متن ذكر شده است می‌خواند، و دعا چنين است: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اهْدِنَا فِيمَنْ هَدَيْتَ وَ عَافِنَا فِيمَنْ عَافَيْتَ وَ تَوَلَّنَا فِيمَنْ تَوَلَّيْتَ وَ بَارِكْ لَنَا فِيمَا أعْطَيْتَ وَ قِنَا شَرَّ مَا قَضَيْتَ فَإنَّكَ تَقْضِي وَ لا يُقْضَى عَلَيكَ إنَّهُ لا يَذِلُّ مَنْ وَالَيْتَ وَ لا يَعِزُّ مَنْ عَادَيْتَ تَبَارَكْتَ رَبَّنَا وَ تَعالَيْت. بار الها! بر محمد و آل او درود فرست، و ما را در زمرۀ كسانى كه هدايت فرموده‌‏اى هدايت فرما، و از آنان كه عافيت بخشيده‏‌اى قرار ده. و ما را مورد مهر قرار ده در میان آنان كه به ايشان مهر ورزيدى. و به آنچه كه بر ما ارزانى داشته‏‌اى بركت عطا فرما، و ما را از شرّ حكمى كه براى معصيت‏كاران مقرّر داشته‏‌اى حفظ كن. زيرا تویى كه فرمان می‌دهى و كسى را بر تو فرمانى نيست (مشيّت و خواست تو در سراسر هستى نافذ است و بس)، و همانا خوار نگردد آن كه تواش مورد مهر قرار داده و دوست خود گرفته‏‌اى، و عزيز و محترم نباشد آن كه او را دشمن داشته‌‏اى. والا و بزرگ و رفيعى اى پروردگار ما! و پس از آن هفتاد بار می‌گفت: «استغفر الله و أسئَلُهُ التّوبة». و چون سلام نماز می‌داد براى خواندن تعقيبات مى‏‌نشست تا مدتى كه خدا دوست داشت. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ ///آماده انتشار نافله صبح و چون نزديك طلوع فجر می‌شد برخاسته دو ركعت نافله صبح را به جای مى‏‌آورد، و در ركعت اوّل سوره حمد و قل‏ يا أيُّهَا الْكافِرُونَ‏ قرائت می‌كرد و در ركعت دوم سوره حمد و قل‏ هُوَ اللهُ أحَد را می‌خواند. و چون فجر طلوع می‌كرد اذان و اقامه می‌گفت و دو ركعت نماز صبح به جای مى‌‏آورد. و پس از سلام نماز مى‏‌نشست و به تعقيبات نماز مى‏‌پرداخت تا طلوع آفتاب. و آنگاه به سجده شكر رفته و همچنان در سجده بود تا روز بلند شود. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ ///آماده انتشار ذکر قنوت و سوره‌های قرآن در نمازهای حضرت رضا(ع) در تمام نمازهاى واجب در ركعت اول سوره حمد و سوره إنّا انزلناه، و در ركعت دوم حمد و‏ قل هُوَ اللهُ أَحَد را می‌خواند بجز نماز صبح و ظهر و عصر روزهاى جمعه كه در آن اوقات مذكور سوره حمد و جمعه و منافقين را قرائت می‌كرد. و در نماز عشاى شب جمعه در ركعت اوّل پس از قرائت حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم پس از حمد، سوره‏ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَى‏ را می‌خواند. و در نماز صبح روزهای دوشنبه و پنجشنبه در ركعت اوّل سوره حمد و سوره‏ هَلْ أَتى‏ عَلَى الإنسان‏، و در ركعت دوم پس از حمد سوره‏ هَلْ أتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ را قرائت می‌كرد. و قرائت نماز مغرب و عشاء و نماز شب و شفع و وتر و صبح را به جهر (بلند)، و نماز ظهر و عصر را به آهستگى می‌خواند، و در دو ركعت آخر «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اكبر» می‌گفت، و ذكر قنوت او در تمامى نمازها اين بود: «ربّ اغفر لى و ارحم، و تجاوز عمّا تعلم، إنّك أنت الأعزّ الأجلّ الأكرم» (خداوندا! بيامرز و رحم نما و آن ناپسندها که از ما ديده‏اى بگذر، چون تو خود عزيزتر و شكوهمندتر و محترم‌ترى). امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ روزه و نمازهای امام رضا(ع) در سفر و اگر در ماه مبارک رمضان، مسافر بود و به شهرى وارد می‌شد قصد اقامت ده روز می‌كرد و روزه‏اش را افطار نمى‌‏نمود، و چون شام می‌شد پيش از آنكه افطار كند ابتدا به نماز مغرب می‌پرداخت. و اما در بين راه، نمازهاى واجبش را جز نماز مغرب دو ركعت به جای مى‏‌آورد و تنها آن را سه ركعت می‌گزارد و نافله آن را نیز به جا مى‏‌آورد و همچنين نوافل شب، نيز شفع و وتر. و دو ركعت نافله صبح را چه در سفر و چه در حضر ترك نمى‌‏نمود. و نافله‏‌هاى روز را در مسافرت نمى‏‌خواند، و پس از هر نمازى كه قصر (شكسته) خوانده بود سى بار ذكر «سبحان الله و الحمد لله‏ و لا اله الا الله و الله اكبر» می‌گفت، و می‌فرمود: اين جاى آن دو ركعتِ نخوانده را پر می‌كند و مانند اين است كه تمام به جای آورده شده است. و نديدم او را كه در سفر و حضر «صلاة ضحى» بخواند (صلاة ضحى از بدعت‌ها است كه در زمان خلیفۀ دوم رسم شد و در میانۀ روز آن را مى‏‌خواندند). و در مدت سفر، روزه نمى‏‌گرفت. امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ کیفیت دعاها و تلاوت قرآن حضرت آن حضرت عليه السلام در هر دعائى كه شروع می‌كرد ابتدا صلوات بر محمد و آل او می‌فرستاد و در نماز و غير آن بسيار صلوات می‌فرستاد. و شب‌ها چون به بستر خواب می‌رفت زياد تلاوت قرآن مى‌‏كرد، و هر گاه به آيه‌‏اى كه در آن ذكرى از بهشت يا دوزخ بود می‌رسيد می‌گريست، و از خداوند درخواست بهشت می‌كرد و از آتش دوزخ بدو پناه می‌برد. و «بسم الله الرّحمن الرّحيم‏» را در نمازهاى شبانه‌روزش به جهر (آواز بلند) می‌گفت. آداب تلاوت سوره‌های قرآن ـ و چون‏ قُلْ هُوَ اللهُ أحَد را می‌خواند آهسته می‌گفت: «الله احد» (خدا يكتاست) و چون سوره تمام می‌شد سه بار می‌گفت: «كذلك الله ربَّنا». ـ و چون سوره «قُلْ يا أيُّهَا الْكافِرونَ‏» را می‌خواند آهسته و در دل می‌گفت: يا أيُّهَا الْكافِرُونَ‏. و پس از فراغ از آن سوره، سه بار می‌گفت: «ربّى الله و دينى الإسلام» (پروردگارم خداست و آئينم اسلام است). ـ و چون سوره «و التّين‏ و الزّيتون» را قرائت می‌كرد، پس از فراغ می‌گفت: «بلى و أنا على ذلك من الشّاهدين» (آرى چنين است و من بر آن شهادت می‌دهم). ـ و چون سوره «لا اُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ» را قرائت می‌كرد پس از فراغ می‌گفت: «سبحانك اللّهم» (منزّهى پروردگار من). ـ و چون در سوره جمعه اين آيه را می‌خواند قُلْ ما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ، می‌گفت:‏ «للذين اتّقوا» و سپس تتمّه آيه را كه‏ وَ اللهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ‏ است قرائت می‌فرمود. ـ و چون از خواندن سوره فاتحه فارغ می‌شد می‌گفت: «الحمد لله ربّ العالمین‏». و چون سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَى‏» را می‌خواند آهسته می‌گفت: «سبحان ربّى الاعلى». ـ و چون‏ يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا را در هر سوره قرائت می‌كرد آهسته می‌گفت: «لبّيك اللّهمّ لبيك». امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ استقبال از حضرت رضا در شهرها و آن حضرت عليه السلام در هيچ شهرى قدم نمى‏‌گذاشت جز اينكه اهالى آن سامان به ديدنش آمده از وى مسائل و مشكلات دينى و علمى خود را مى‏‌پرسيدند. و بسيار براى آنان از پدرش و از آباء گرامی‌اش عليهم السلام و از رسول خدا صلى الله عليه و آله حديث می‌كرد. وقتى او را بر مأمون وارد كردم از من جوياى حال و كردار او شد، من آنچه ديده بودم براى او گفتم؛ از رفتار و اعمال شبانه روزش و از رفتن و ماندنش همه‏ را شرح دادم. مأمون گفت: اى پسر أبى‌ضحاك! اين مرد بهترينِ خلق روى زمین و علمش از همگان بيشتر و عبادتش افزون‌تر و درست و بجاتر است. پس، آنچه از وى ديده‏‌اى به احدى بازگو مكن تا فضل و بزرگواريش بر كسى ظاهر نگردد مگر از زبان من. و از خداوند يارى می‌جويم بر آنچه نيّت كرده‏‌ام؛ كه مقام او را بلند كنم و نامش را در همه جا منتشر سازم و شيوع دهم. [الشیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ترجمه میرزا علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، 2 ج، نشر صدوق، طبع اول، 1373؛ باب 44، حدیث 5؛ ج 2، صص 421 تا 430] امام رضا(ع) چگونه نماز می‌‌کرد؟ ***** حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيُّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الأنصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَجَاءَ بْنَ أبِي الضَّحَّاكِ يَقُولُ‏ بَعَثَنِي الْمَأمُونُ فِي إشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع مِنَ الْمَدِينَةِ وَ قَدْ أمَرَنِي أنْ آخُذَ بِهِ عَلَى طَرِيقِ الْبَصْرَةِ وَ الأهوَازِ وَ فَارِسَ وَ لا آخُذَ بِهِ عَلَى طَرِيقِ قُمَّ وَ أمَرَنِي أنْ أحْفَظَهُ بِنَفْسِي بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ حَتَّى أقْدَمَ بِهِ عَلَيْهِ فَكُنْتُ مَعَهُ مِنَ الْمَدِينَةِ إلَى مَرْوَ فَوَ اللَّهِ مَا رَأيْتُ رَجُلاً كَانَ أتْقَى لِلَّهِ تَعَالَى مِنْهُ وَ لا أكْثَرَ ذِكْراً لِلَّهِ فِي جَمِيعِ أوْقَاتِهِ مِنْهُ وَ لا أشَدَّ خَوْفاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْه... مشرق

:: بازدید از این مطلب : 1533
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
بارها دیده شده است، امروز هم مکرراً دیده می‌شود، که قدرتهای مستکبر عالم، آن وقتی که پای مسلمانها در میان است، چشم بر روی هر جنایتی که علیه مسلمانها انجام شود، می‌بندند. به گزارش مشرق، پنجاه و سه نکته در باره حقوق بشر مورد ادعای غرب و حامیان وی و علی الخصوص سگ هار آنها در منطقه که توسط رهبر معظم انقلاب به مناسبت‌های مختلف عنوان شده است بهمراه آدرس و زمان آن برای استفاده علاقه‌مندان در این پست خبری ارائه شده است. هدف از این گردآوری، تبیین هرچه بهتر ماهیت رژیم ددمنش صهیونیستی و حامی اصلی آن آمریکا جنایتکار است تا تمام کسانی که کور سویی از امید به رابطه با این شیطان بزرگ در ذهنشان وجود دارد بهتر و بیشتر و واقع بینانه تر با این دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی آشنا شوند. ******************************** 1. شوخی زشتی است که بانی بیشترین ترورها و به راه اندازنده‌ی بیشترین کودتاها و تولیدکننده‌ی مهلک ‌‌ترین سلاحها و پشتیبانی ‌‌کننده‌ی خطرناک ‌‌ترین تروریستها، مدّعی رهبری مبارزه‌ی بحقِّ جهانی با تروریسم باشد پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 30/11/1380 2. امریکا در همه جنایاتی که امروز در فلسطین اتّفاق می‌افتد، شریک جرم است در خطبه‌های نمازجمعه، 16/1/1381 3. الان بیشترین کشته‌های لبنان - آن طور که به ما خبر داده‌اند - کودکان هستند؛ صهیونیستهای بچه‌کُش! ببینید فاجعه، چقدر آشکار و بیّن است! چقدر گناه، بزرگ است! چقدر حقیقت روشن است! در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌، 28/1/1375 4. اگر در داخل سرزمینهای فلسطین اشغالی کوچکترین آبی از آب تکان بخورد، فوراً رئیس جمهور امریکا از «کاخ سیاه» سر بیرون می‌آورد و حرفی میزند، برای این‌که با پیش کرده‌ها و سگهای دست‌آموز اسرائیلی خود، هماهنگی کرده باشد. در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌، 28/1/1375 5. زوال تمدّنها معلول انحرافهاست. تمدّنها بعد از آن‌که به اوجی رسیدند، به خاطر ضعفها و خلأها و انحرافهای خود رو به انحطاط میروند. در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379 6. ما نشانه‌ی این انحطاط را امروز در تمدّن غربی مشاهده میکنیم، که تمدّنِ علم بدون اخلاق، مادیّتِ بدون معنویّت و دین و قدرتِ بدون عدالت است. در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379 7. وقتی که بتدریج تظاهرات اوج میگیرد، مردم در همه جا بلند میشوند، صدای اعتراضها بلند میشود؛ آن دستگاههایی که مدّعی طرفداری از حقوق بشرند، مدّعی اطّلاع‌رسانی ‌‌اند، آن وقت مجبور میشوند یک اطّلاعی، آن هم البته ناقص و نه کامل، یکجانبه و نه عادلانه، به سود غاصب (رژیم صهیونیستی) و نه به سود مردم مظلوم بدهند! اینها همه نشانه‌های شکست و انحطاط تمدّن غرب است. در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379 8. امروز در دنیا کسی نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتها است؛ یا رژیم صهیونیستیِ نسل‌کش و کودک‌کش دنبال اجرای دموکراسی در کشورهای دنیاست. در دیدار کارگزاران نظام، 3/5/1391 9. پرونده‌ی آمریکا، پرونده‌ی رژیم صهیونیستی، پرونده‌ی همین چند قدرت که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند، از لحاظ مسئله‌ی حقوق بشر و طرفداری از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پرونده‌ی بسیار سیاهی است. شصت سال نسل‌کشی در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟ در دیدار کارگزاران نظام، 3/5/1391 10. چه مصیبتی از این بالاتر که دولت‌های مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت می‌کردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آن‌ها را هماهنگ و موافق با این فاجعه‌آفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟ پیام به‌مناسبت فاجعه‌ی غزه در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، 8/10/1387 11. سئوال من از رسانه‌ها و روشنفکران جهان اسلام و به ویژه جهان عرب آن است که تا چه هنگام به مسئولیت رسانه‌یی و روشنفکری خود بی‌تفاوت خواهید ماند؟ آیا سازمان‌های حقوق بشرِ رسوای غرب و شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل بیش از این هم ممکن است رسوا شوند؟ پیام به‌مناسبت فاجعه‌ی غزه در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، 8/10/1387 12. باید رژیم صهیونیستی به وسیله‌ی دولت‌های مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصره‌ی طولانی مدّت، شخصاً محاکمه و مجازات شوند. پیام به‌مناسبت فاجعه‌ی غزه در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، 8/10/1387 13. به نظر من این مسئولان و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی قدری بایستی شرم و حیا را هم برای خودشان وظیفه بدانند. خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، 29/3/1388 14. بارها دیده شده است، امروز هم مکرراً دیده می‌شود، که قدرتهای مستکبر عالم، آن وقتی که پای مسلمانها در میان است، چشم بر روی هر جنایتی که علیه مسلمانها انجام شود، می‌بندند. در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع)، 17/5/1385 15. کشتن مردم مظلوم جرم بزرگی است و فرقی نمی‌کند که این جرم را چه کسی مرتکب شود. در خطبه‌های نمازجمعه‌، 28/5/1384 16. قدرت سلطه ‌‌گر و زورگو کارش با تهدید پیش میرود و ملتهای دنیا و خیلی از دولتها متأسفانه در مقابل تهدیدهای اینها کوتاه می ‌‌آیند و اینها را بیشتر بر امورِ خودشان مسلط میکنند. در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1384 17. تا آن جایی که بنده اطلاع دارم، هیچ دولتی را نمی شناسم که به قدر دولت امریکا ناقض حقوق بشر باشد. در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1384 18. نقض حقوق بشر در امریکا و به ‌‌وسیله ‌‌ی امریکایی ‌‌ها در دنیا از همه ی کشورها بیشتر است؛ اما مردم دنیا و همچنین ملت ایران و دولت ایران و نظام اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم میکنند! در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1384 19. کسانی که دم از مقابله و معارضه‌ی با استبداد میزنند، خودشان مستبدترین مردم دنیا هستند؛ در قضیه‌ی فلسطین هم مقصر اصلی برای حل ‌‌نشدن مسأله‌ی خاورمیانه، امریکایی ‌‌ها هستند. در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1383 20. شما سگ هاری را که پنجه به کودک و پیر و زن و مرد و نظامی و غیرنظامىِ فلسطینی میزند، دارید حمایت و تقویت میکنید؛ معلوم است که مسأله‌ی خاورمیانه به این ترتیب حل نخواهد شد. در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1383 21. امروز جامعه‌ی بشری به حدی رسیده است که معنای استبداد بین‌المللی را میفهمد و سنگینىِ این بار سیاه و خسارتبار را بر دوش خود حس میکند. در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1383 22. امروز کشته شدنِ جوان، کودک، پیرمرد و پیرزن فلسطینی و غیرمسلح فلسطینی یک کار روزمره شده؛ این چیز عجیبی است؛ این حادثه یی است که واقعاً تاریخی است؛ این در تاریخ خواهد ماند. در خطبه‌های نمازجمعه‌، 15/8/1383 23. صبر و استقامت افسانه ‌‌ای ملت فلسطین در تاریخ می ماند. در خطبه‌های نمازجمعه‌، 15/8/1383 24. دولتهای امریکایی دستشان تا مرفق در خون فلسطینی ها فرورفته. اگر بنا باشد دادگاهی درباره ی فلسطینی ها حکم بکند، متهم آن دادگاه فقط شارون و صهیونیست ها نیستند، بلکه متهم آنها امریکا و همین بوش و دارودسته ی بوش و حکومتهای امریکا هم هستند؛ اینها هم در همان ردیف اول اتهامند. در خطبه‌های نمازجمعه‌، 15/8/1383 25. تجاوز، زورگویی، قتل‌عام، قلدری، نادیده گرفتن حق یک ملت در کشور خود، تشویق کننده‌ی مقاومتهای مردمی و رشد دهنده‌ی احساس گرایش به تروریسم در میان همین ملتهاست. در دانشگاه علوم انتظامی‌، 15/7/1383 26. دنیایی که چشم را بر این جنایتهای وقیحانه می‌بندد، نمی‌تواند ادعا کند که طرفدار حقوق بشر است و نمی‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست با تروریسم روبه‌رشد در دنیا مقابله کند؛ اینها مشوق تروریسمند. در دانشگاه علوم انتظامی‌، 15/7/1383 27. آمریکا صریحاً خود را در تجاوز به کشورها و ملت ‌‌ها ذیحق می ‌‌شمارد. پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382 28. این رفتارهای عصبی و شرارت آمیز، بیش از آنکه برخاسته از قدرت و اعتماد به نفس باشد، ناشی از سراسیمگی و وحشت است. پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382 29. آنان بیداری اسلامی را حس می کنند و از فراگیری اندیشه «اسلام سیاسی» و حاکمیت اسلام بشدت احساس خطر می کنند. پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382 30. آنان از فکر روزی که امت اسلامی یکپارچه و امیدوار، بپاخیزد به خود می لرزند. پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382 31. مهمترین مسأله در مسائل خارجی ما - که به مسأله کنونی کشور ما هم ارتباط مستقیم دارد - فلسطین است. در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381 32. مسأله فلسطین فقط مسأله یک ملت نیست؛ مسأله حاکمیت دیکتاتوری بین‌المللی و حاکمیت زور است. در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381 33. کیست که منظره حمل پُراحساس کودکِ یکی دو ساله‌ای را که کشته شده است، ببیند و بتواند راحت بخوابد؟ در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381 34. کیست که محاصره مردم را در خانه‌ها و کوچه‌ها و خیابانها و شهرهایی که متعلّق به آنهاست و زمینی که استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است، ببیند و متأثّر نشود؟ در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381 35. آلام مردم فلسطین، آلام و دردها و رنجهای ماست. در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379 36. امروز فریاد ملت فلسطین بلند است که یاللمسلمین! جواب این فریاد، بر تک تک مسؤولان دولتهای اسلامی واجب و لازم است؛ خدای متعال آنها را مؤاخذه خواهد کرد. در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379 37. این غدّه سرطانی و شجره خبیثه‌ای که در آن‌جا گنجانده شده است، امروز تهدیدی علیه موجودیّت و هویّت همه کشورها و دولتهای اسلامی است. در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379 38. کمک به فلسطین باید صورت گیرد؛ چاره‌ای نیست. اگر ما نکنیم، بلاشک کسانی پیدا خواهند شد که این کار را خواهند کرد؛ «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ این سنتِ الهی است. در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379 39. ملتها در سایه پیمودن راه خداست که به رفاه و امنیت و آرامش و آگاهی و معرفت میرسند. بدبختی مردم دنیا به خاطر پیموده نشدن راه خدا و به خاطر راه طواغیت است. در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 26/6/1376 40. در خبرها میگفتند بیست میلیون کودک بی ‌‌پدر و مادر یا شبیه بی ‌‌پدر و مادرِ آواره‌ی بدبخت و نیز صدها میلیون گرسنه در دنیا هست. طاغوتها هستند که انسانها را این‌طور دچار چنین بدبختیهایی میکنند. در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 26/6/1376 41. دانش بدون معنویّت و اخلاق، بمب اتم میشود، به جان بیگناهان می ‌‌افتد؛ اسلحه میشود، غیر نظامیان را در لبنان و فلسطین اشغالی و دیگر مناطق عالم هدف قرار میدهد؛ مواد کشنده شیمیایی میشود، در حلبچه و بقیه نقاط عالم، زن و کودک و مرد جوان و انسان و حیوان را به نابودی میکشد! در دیدار جمعی از پرستاران، 19/6/1376 42. در تاریخ، قضایایی مثل قضایای حمله مغول و هلاکوخان، تعجّب انسان را برمی ‌‌انگیزد که «آیا ممکن است جماعتی این‌قدر قساوت به خرج داده باشند؟!» اما این حوادثِ تاریخی، امروز در مقابل چشم بشر اتّفاق می ‌‌افتد. در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی، 21/4/1374 43. نظامهای غربی، تمدّن غربی و مدّعیانِ غربی قادر نیستند اداره دنیا را به دست گیرند. حق ندارند که ادّعای حاکمیت بر حدود شش میلیارد بشر و کشورهای سراسر عالم را بکنند؛ چون نمیتوانند خودشان را اداره و امنیت خودشان را تأمین کنند و از بزرگترین فجایع بشری جلوگیری نمایند. در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی، 21/4/1374 44. جلودار این تهاجم همه جانبه به اسلام، شیطان بزرگ یعنی دولت ایالات متحده‌ی امریکا است. پیام به کنگره عظیم حج، 25/2/1373 45. صهیونیستها هم که خشن‌ترین مردم دنیا هستند، با حمایت امریکایی ‌‌ها این حرکت را میکنند. در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، 12/5/1372 46. نظام سلطه برای همه‌ی دنیا و به عوض همه‌ی ملتها تصمیم میگیرد. نمونه‌ی دیروز آن هیروشیماست و امروز هم رئیس جمهور امریکا به کار هولناک اسلاف خود افتخار میکند. در مجمع عمومی سازمان ملل، 31/6/1366 47. در سازمان ملل دو تبعیض ناروا هست؛ حق وِتوُ و عضویت دائم در شورای امنیت؛ این دو تبعیض باید برداشته شود. در مجمع عمومی سازمان ملل، 31/6/1366 48. اگر جنبش [غیرمتعهدها] بتواند اشغال نظامی یکی از کشورهای عضو را تحت هر بهانه تحمل کند، به واضحترین شکل از اصول خود منحرف شده است. در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد، 14/6/1365 49. امت اسلامی باید به خروش آید و سران اسلامی باید خشم ملتهای خود را به رخ رژیم غاصب بکوبند. پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386 50. ملتها و دولتهای اسلامی ندای مظلومیت فلسطینیان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهای خفته را بیدار کنند. پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386 51. آیا ملت امریکا می‌داند که زمامدارانش اینگونه همه‌ی حرمتهای بشری را در پیش پای صهیونیستها قربانی کرده‌اند؟ پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386 52. آیا ملتهای اروپایی باخبرند که تسلط سرمایه‌داران صهیونیست بر کشورهای آنان کار سیاستمدارانشان را به کجا کشانده است؟ پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386 53. رئیس‌جمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاست‌های دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بی‌قید و شرط به امنیت اسرائیل دم می‌زند؛ یعنی دفاع از تروریسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی... در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین، 14/12/1387 منبع: هم‌اندیشی

:: بازدید از این مطلب : 1368
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
انتظار فرج و گشایش، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و بشریت دچار ستم‌ها و آزارهاست، یک مصداق از انتظار فرج است، لیکن انتظار فرج مصداق‌های دیگر هم دارد. - آیت الله العظمی سیدعلی حسینی خامنه‌ای: انتظار فرج یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده‌یی است. یک انتظار، انتظارِ فرجِ نهایی است؛ یعنی این‌که بشریت اگر می‌بیند که طواغیت عالم ترک‌تازی می‌کنند و چپاولگری می‌کنند و افسارگسیخته به حق انسانها تعدی می‌کنند، نباید خیال کند که سرنوشت دنیا همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چاره‌یی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست - «للباطل جولة» - (۱) و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار حکومت عدل؛ و او خواهد آمد. انتظار فرج و گشایش، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و بشریت دچار ستم‌ها و آزارهاست، یک مصداق از انتظار فرج است، لیکن انتظار فرج مصداق‌های دیگر هم دارد. وقتی به ما می‌گویند منتظر فرج باشید، فقط این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بن‌بستی قابل گشوده شدن است. فرج، یعنی این؛ فرج، یعنی گشایش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج می‌آموزد و تعلیم می‌گیرد که هیچ بن‌بستی در زندگی بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان ناامید دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمی‌شود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله‌ی با این‌همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بن‌بست‌های جاری زندگی هم همین فرج متوقَّع و مورد انتظار است. این، درس امید به همه‌ی انسانهاست؛ این، درس انتظار واقعی به همه‌ی انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانسته‌اند؛(۲) معلوم می‌شود انتظار، یک عمل است، بی‌عملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که انتظار یعنی این‌که دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا یک کاری بشود. انتظار یک عمل است، یک آماده‌سازی است، یک تقویت انگیزه در دل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویایی است در همه‌ی زمینه‌ها. این، در واقع تفسیر این آیات کریمه‌ی قرآنی است که: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین» (۳) یا «ان الارض للَّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین».(۴) یعنی هیچ‌وقت ملت‌ها و امت‌ها نباید از گشایش مأیوس شوند. ۱۳۸۴/۰۶/۲۹ ‌‌بیانات‌ در دیدار اقشار مختلف مردم به ‌مناسبت نیمه‌‌ی شعبان پی‌نوشت: ۱) غرر الحكم و درر الكلم ، عبد الواحد بن محمد تميمى آمُدى‏ ص ۵۴۴ ؛ عیون الحكم والمواعظ ، علی بن محمدلیثی واسطی ص ۴۰۳؛ «للحقّ دولة، للباطل جولة» ترجمه: برای حق دولتی و از برای باطل جولانی باشد. ۲) كمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق ج ۲ ص ۶۴۴؛ الخصال،صدوق،ج۲ص۶۲۰ ؛ المناقب،ابن شهر آشوب،ج۴ص۴۲۵ ؛ بحارالانوار،مجلسی،ج۵۰ص۳۱۷ح۱۴ ؛ أفضل أعمال أمتی انتظار الفرج من الله عز و جل ترجمه: برترین اعمال امت من انتظار فرج از خداوند بزرگ و بلند قدر است. ۳) سوره مبارکه القصص آیه ۵ وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ ترجمه: ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! ۴) سوره مبارکه الأعراف آیه ۱۲۸ قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ ترجمه: موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!» منبع:فردا

:: بازدید از این مطلب : 1786
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
رئیس حوزه علمیه اصفهان، شرایط ظهور امام زمان(عج) را تشریح کرد و گفت: همه علم قرآن نزد حضرت مهدی(عج) است. آیت‌الله حسین مظاهری ظهر امروز در سخنرانی خود در مسجد حکیم اصفهان، با اشاره به جنایات رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی، اظهار داشت: متأسفانه کار به جایی رسیده است که استکبار ذخایر و منابع کشورهای اسلامی و مسلمانان را به طور رایگان از آن‌ها می‌گیرد و برخی از مسلمانان با افتخار این مطلب را قبول می‌کنند، اگر مردم به بیعت امام علی(ع) عمل کرده بودند، اکنون ما یک حکومت جهانی داشتیم. وی ادامه داد: اگر مردم به بیعت با علی(ع) پایبند بودند، اکنون یک زندگی منهای فقر، توأم با فضایل و با تسلط علمی و مالی در جهان داشتیم و از رذایل اخلاقی هیچ خبری نبود. رئیس حوزه علمیه اصفهان در ادامه با اشاره به آیات قرآن و احادیث، خاطرنشان کرد: به دست شیعیان و ایرانیان سعادت و خوشبختی و امنیت را برای دنیا به ارمغان می‌آورند و پس از این ماجرای سقیفه و این خسارتی که به بشر زده شد، شیعیان روزی حکومت جهان را به دست می‌گیرند. انقلاب تدریجی یعنی اینکه شیعه باید مهیای ظهور شود وی با تأکید بر لزوم آمادگی برای ظهور، بیان کرد: هر وقت ما مهیا شدیم، همان وقت امام زمان(عج) حتماً می‌آید، برخی از ما منتظر امام زمان(عج) هستند، اما دروغ می‌گویند، همان قدر که ما انتظار امام زمان(عج) را می‌کشیم، امام زمان(عج) نیز منتظر ما است. آیت‌الله مظاهری با اشاره به اینکه زمینه ایجاد یک بهشت دنیایی وجود دارد، اضافه کرد: باید خودمان را آماده کنیم برای انقلاب جهانی، امام زمان(عج) دو انقلاب، یکی انقلاب تدریجی و دیگری انقلاب دفعی دارد، انقلاب تدریجی را باید خودمان درست کنیم، اما انقلاب دفعی به اذن خداوند صورت می‌گیرد. وی بیان کرد: انقلاب تدریجی یعنی اینکه شیعه باید مهیا شود، برای انقلاب امام زمان(عج) از نظر عقیده و شعار به تشیع پایبند باشد و در عمل نیز این مطلب را ثابت کند، هر وقت این سه چیز درست شد، حتماً امام زمان(عج) همان روز و ماه می‌آید. رئیس حوزه علمیه اصفهان با تأکید بر اینکه امام زمان(عج) بارها در بیان‌هایی گفته‌اند من منتظر هستم که شما آماده شوید، متذکر شد: امام زمان(عج) بارها گفته‌اند که ما باید این انقلاب تدریجی را درست کنیم تا فضای برای ظهور ایشان فراهم شود، نمی‌شود که زمینه برای انقلاب دفعی باشد، اما خداوند آن را متحقق نکند، چراکه مخالف قاعده لطف است. وی به تشریح بخش‌هایی از ظهور امام زمان پرداخت و تصریح کرد: انقلاب دفعی امام زمان(عج) به این صورت است که در یک شبانه‌روز بر جهان مسلط می‌شود در 6 شبانه‌روز بر عالم استقرار پیاده می‌کند و اسلام عزیز را اجرایی می‌کند، قانون اساسی آن زمان مصحف زهرا(س) است و یک زندگی توأم با فضایل و خالی از رذایل به وجود می‌آید. آیت‌الله مظاهری اظهار کرد: عاصف‌بن‌برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) است، عاصف‌بن‌برخیا یک قطره از دریای علم قرآن داشت و با یک چشم بر هم زدن تخت بلقیس را در برابر حضرت سلیمان(ع) قرار داد و حضرت سلیمان(ع) یمن را با یک چشم بر هم زدن و با خرق عادت مسخّر خود کرد. وی با بیان اینکه همه علم قرآن نزد امام زمان(عج) است به قرائت آیه «قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب» اشاره کرد و افزود: عاصف‌بن‌برخیا یک قطره از علم کتاب را داشت، اما امام زمان(عج) همه علم قرآن را دارد و می‌تواند به یک شبانه‌روز بر همه جهان بدون خون‌ریزی مسلط شود. رئیس حوزه علمیه اصفهان، روایاتی که ناظر به خون‌ریزی بسیار توسط امام زمان(عج) است را روایات اسرائیلی خواند و بیان کرد: باید لیاقت پیدا کنیم که در حکومت امام زمان(عج) بتوانیم کاری انجام دهیم، حکومت اهل‌بیت(ع) را باید شیعیان اداره کنند. وی در پایان با اشاره به روایاتی پیرامون رجعت، عنوان کرد: همه اهل‌بیت(ع) در دوران امام زمان(عج) بازمی‌گردند و امام علی(ع) و امام حسین(ع) بیش از هزار سال حکومت می‌کنند و از این رو باید دعا کنیم که به دست ما و به رهبری امام زمان(عج) پرچم اسلام در جهان حاکم شود. منبع: فارس

:: بازدید از این مطلب : 1506
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
حسن بن علی (ع) دو راه بیشتر نداشت یکی آنکه با این تعداد کم از افراد مقابل آن جمع زیاد قرار گیرد یا اینکه با معاویه مصالحه کند تا افراد باقی مانده از محبین علی (ع) و اهل بیت را حفظ کند. خبرگزاری شبستان: "آنچه که امام حسن (ع) واگذار کردند خلافت سیاسی بود نه امامت چرا که امامت واگذار کردنی نیست و کسانی که آن اشکال را مطرح کردند به این نکته توجه نکردند. خلافت منحصر می شود به امر اداره امور دنیایی اما امامت هم بر امور دنیوی و هم اخروی اطلاق می شود." این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام حبیب عباسی، کارشناس ارشد مذاهب اسلامی و کارشناس شبکه جهانی ولایت درباره یکی از شبهات وهابیت در خصوص صلح امام حسن (ع) است؛ گفتگوی ما با مدیر گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی ولیعصر (عج) از نظرتان می گذرد: وهابیت مطرح می کنند امام حسن (ع) با واگذاری امامت به معاویه مشروعیت خلافت او را امضا کرده است و این را در منابع و کتب خود به عنوان شبهه آورده اند که اگر این امر نامشروع بود، چرا آن حضرت (ع) چنین اقدامی کرد؛ چه پاسخی می توان در برابر این ادعا ارائه داد؟ این مساله از چند وجه قابل بررسی است؛ نخست آن که بین خلافت و امامت تفاوت وجود دارد یعنی آنچه که امام حسن (ع) واگذار کردند خلافت سیاسی بود نه امامت چرا که امامت واگذار کردنی نیست و کسانی که آن اشکال را مطرح کردند به این نکته توجه نکردند. خلافت منحصر می شود به امر اداره امور دنیایی اما امامت هم بر امور دنیوی و هم اخروی اطلاق می شود. دوم آنکه حضرت (ع) در رابطه با همین خلافت هم با قدرت و دلیل و برهان و به علت های مهم این کار را انجام دادند. به این دلایل به طور صریح اشاره کنید. اولین دلیل حفظ خون مسلمانان و جلوگیری از اتلاف خون آنها بود. در عین حال حضرت در خطبه ای که به این مساله اشاره می کند، به باطل بودن معاویه و حق بودن خود اذعان دارند: اما بعد ای مردم همانا خدا شما را هدایت کرد به واسطه اولین از ما (حضرت علی) و خون شما را حفظ کرد به واسطه آخرین از امامان. سپس حضرت در ادامه اشاره فرمودند به مساله بین خود و معاویه و بخشی از آیه 111 سوره انبیاء را که پیام پیامبر(ص) به کفار است، را بیان فرمودند. و از این اشاره حضرت به دست می آید که ایشان مدارای خود با معاویه را از قبیل مدارای پیامبر با کفار قریش در صلح حدیبیه دانستند. همچنین در روایت دیگری از حضرت در کتاب انساب الاشراف بلاذری جلد 3 صفحه 291 آمده است که ایشان بعد از اعتراضات بر صلح با معاویه یکی از علت های این صلح را خلاص شدن شیعیان از ظلم معاویه دانسته است که در این باره یعنی ظلم و فشار شدید بر شیعه از جانب معاویه می توان به دستور او در به قتل رساندن افرادی که نام آنها علی بود، اشاره کرد. همچنین به سب و دشنام حضرت علی (ع) در منابر و خطبه های نماز جمعه که همین مساله در متن صلح نامه نیز آمده است. چنان که ابن اثیر در کتاب الکامل جلد 3 صفحه 405 خود این مطلب را ذکر کرده است. نکته دیگر بحث خیانت لشکر و اضطرار و ناچار شدن ایشان به پذیرفتن صلح بود. البته این مساله به خاطر رشوه های فراوانی بود که معاویه به اطرافیان و سربازان و فرماندهان لشکر آن حضرت داده بود و این مطلب در انساب الاشراف بلاذری جلد 3 صفحه 284 اشاره شده است. حتی عده ای از سران قبائل با معاویه نامه نگاری کرده و خود را مطیع او دانسته و حتی به او قول دادند که امام حسن (ع) را تسلیم کنند که به این مطلب نیز در کتاب "الفصول المهمه" ابن صباغ مالکی جلد 2 صفحه 723 و 724 اذعان شده است. ظاهرا کار تا جایی بالا گرفت که حضرت به شرک نیز متهم شدند؛ آیا همین طور است؟ بله متاسفانه در مقابله با آن حضرت، برخی ایشان را به شرک متهم کردند چنان که ابوالفرج اصفهانی در مقتال الطالبیین صفحه 41 آورده است: جرّاح بن ثنان نزدیک خیمه در ساباط شد و در حالی که لجام اسب خود را گرفته بود، فریاد زد الله اکبر ای حسن تو مشرک شدی همان گونه که در گذشته پدر تو مشرک شده بود! از سوی دیگر تا حدی معاویه جسارت را زیاد کرده بود که به حاکم خود در مدینه دستور به تخریب خانه های بنی هاشم داد. اما در پایان مناسب است به نظر یکی از علمای اهل سنت اهل عربستان سعودی به نام حسن بن فرحان المالکی در کتاب "قراءة فی کتب العقاید" در خصوص علت صلح امام حسن (ع) با معاویه اشاره شود: "حضرت حسن بن علی (ع) دو راه بیشتر نداشت یکی آن که با این تعداد کم از افراد مقابل آن جمع زیاد قرار گیرد یا اینکه با معاویه مصالحه کند و این مورد دوم چیزی بود که امام ترجیح داد تا افراد باقی مانده از محبین علی (ع) و اهل بیت را حفظ کند تا آنها علوم و سیره اهل بیت (ع) را نشر دهند."

:: بازدید از این مطلب : 1276
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
اسلام احکام ارث را براساس مرد یا زن بودن (عامل جنسیت مثل دیگر ادیان) وضع نکرده است بلکه براساس مسئولیتها و موقعیتهای مالی، روحی و روانی وضع کرده است. مسئله ارث بردن زنان به صورت نصف مردان به دلیل ناقص بودن یا کمی شخصیت زن نیست بلکه اسلام به دلیل جامع نگری، این حکم را داده است. اسلام احکام ارث را براساس مرد یا زن بودن (عامل جنسیت مثل دیگر ادیان) وضع نکرده است بلکه براساس مسئولیتها و موقعیتهای مالی، روحی و روانی وضع کرده است. مسئله ارث بردن زنان به صورت نصف مردان به دلیل ناقص بودن یا کمی شخصیت زن نیست بلکه اسلام به دلیل جامع نگری، این حکم را داده است. دین مبین اسلام کامل ترین دین است «إن الدین عندالله الإسلام بدرستیکه دین و شریعت نزد خدا فقط اسلام است» (سوره آل عمران/آیه 19) پس با این وجود نباید به احکام اسلام اینگونه خرده بگیریم که چرا ارث دختر نصف پسر است زیرا این نوع خرده گیری طریق کج فهمان است. و علاوه بر آن در اسلام شخصیت انسانی زنان برابر با مردان است و چه بسا در خیلی از آیات و روایات بر نوع رفتار صحیح با دختر و زن سفارشات موکدی صورت گرفته است. حال آنکه در دیگر تواریخ و ادیان رفتار ناپسندی با زنان داشته اند و دارند. مثل رومیان با آن تاریخ درخشانشان، زن را یکی از اموال مرد می دانند و زن همیشه در تملیک مرد بوده است و آنها را موجودات ناقصی می دانند. و حتی دختران و زنان از ارث محروم بوده اند. در تمدن یونان هم وضع به همین منوال است و در هند هم به همین ترتیب و هرگاه متوفی جز دختر فرزند دیگری نداشته باشد، باید دختر را مکلف به تولید پسر کرده تا آن پسر بتواند وارث جد مادری خود باشد.(1) وضعیت زن در میان اعراب جاهلیت از همه جا اسف‏انگیزتر بود. زن در میان آنان، مانند کالا خرید و فروش مى‏شد و از هرگونه حقوق اجتماعى و فردى، حتى ارث به طور کلى محروم بود. در حقوق اروپایى بنا به اصل همخونى هر کس که از نظر خون به متوفى‏ نزدیکتر باشد، به تنهایى ارث مى‏برد و دیگران را از ارث محروم مى‏سازد. در انگلستان نیز تا چندى قبل، تمامى اموال پدر، فقط به پسر ارشد منتقل مى‏شد و اگر فرزند ارشد پسر نداشت، ارث منحصر به فرزندان ذکور (پسر) بود. در تمدن ایران باستان، زن جزئى از اموال و دارایى متوفى به شمار مى آمد. میان آریایى ها محرومیت دختر از ارث، یک قاعده بود؛ ولى هرگاه پدر مى مرد و دختر ازدواج نکرده بود، مى توانست به اندازه نصف سهم پسر از ترکه پدرش برخوردار گردد. در این نظام -با توجه به این که نکاح با محارم و تعدد زوجات رایج بود- بسیار اتفاق مى افتاد که از میان زنان، زنى که بیشتر از دیگران محبوب شوهر بود، به عنوان یکى از پسران وى پذیرفته شده و تمامى اموال شوهر به او تعلق مى گرفت و بقیه زنها، از ارث محروم بودند. همچنین در تمدن ایران باستان به دخترانى که شوهر کرده بودند نیز به جهت این که مال پدر به خارج از خانواده منتقل نشود، ارث نمى دادند؛ ولى به دخترانى که هنوز ازدواج نکرده بودند، به اندازه نصف سهم پسر ارث مى دادند. بنابراین، اگر دخترى ازدواج مى کرد (مشروع یا نا مشروع)، از پدر یا کفیل خود ارث نمى برد.(2) در شریعت یهود، اصل کلى مبتنى بر محرومیت زنان از ارث بود. از تورات، چنین برداشت مى‏شود که تا وقتى فرزند پسر وجود داشته باشد، دختر ارث نمى‏برد و چنانچه براى متوفى پسرى ‏نباشد، ارث او به دخترانش مى‏رسد. در آئین مسیحیت نیز قانون تورات معتبر است. با تمامی این تفاسیر و تعاریف از دیگر ادیان، اسلام احکام ارث را براساس مرد یا زن بودن (عامل جنسیت مثل دیگر ادیان) وضع نکرده است بلکه براساس مسئولیتها و موقعیتهای مالی، روحی و روانی وضع کرده است. به این ترتیب در نظام حقوقی اسلام به دلیل یکسری وظایف و مسئولیت های اقتصادی و اجتماعی که بر گردن مردان نسبت به زنان نهاده شده است، از قبیل نفقه زن و فرزند، پرداخت مهریه (چرا که اسلام مهریه و نفقه را امری لازم و موثر در استحکام زناشویی و تأمین آسایش خانوادگی و ایجاد وحدت میان زن و شوهر می شناسد و اگر مهریه و نفقه الغا شود به ضرر مرد است خصوصاً اینکه ندادن نفقه موجب تزلزل اساس خانواده و کشیده شذن زن به سوی فحشا می گردد)، تأمین هزینه و مخارج زندگی زن هنگامی که در عده به سر می برد، شرکت در جهاد و رفتن به سربازی و هزینه سفر و سپردن نفقه خانواده در آن ایام به دست زن و فرزندان، پرداخت دیه، پرداخت مخارج نزدیکان تهیدست (همچون مادر و پدر و خواهر و....) البته در برخی موارد برای مرد، سهمی دو برابر زن در نظر گرفته شده است و در برخی از موارد هم سهم الإرثش بیشتر از مرد است مانند: موردی که میت غیر از پدر و دختر وارث دیگری نداشته باشد که در اینجا پدر یک ششم می برد و دختر بیشتر از آن و علاوه بر این موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان وی در زمان حیات او مرده باشند که در اینجا نوه پسری سهم پسر را می برد و نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد نوه پسری بیشتر ارث می برد. امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سۆال فرمودند: «زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر می گیرد و هزینه زندگی بر عهده مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است.»(3) امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:« علتش این است که اسلام سربازی را بر زن واجب نکرده است و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده. از جرائم اشتباهی که خویشاوندان مجرم باید دیه را بپردازند، زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف بوده است.»(4) علاوه بر مطالب فوق چون دختر هم یک ارث از پدر خویش می برد و در منزل همسرش هم از مهریه و هم از نفقه بهره می برد پس در ارث بردن از پدر خویش نصف پسر ، ارث می برد حال آنکه زیبایی اسلام در اینجا نمایان می گردد که چه موشکافانه مسائل را مورد بررسی قرار می دهد و چه عادلانه قوانین را وضع کرده است. پی نوشتها: 1. زن از نظر حقوق اسلامى، صفحه151. 2. تاریخ اجتماعى ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان، صفحه42. 3. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد17، صفحه437. 4. المیزان فی تفسیرالقرآن، علامه طباطبایی، جلد4، صفحه360. منابع: وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد17 المیزان فی تفسیرالقرآن، علامه طباطبایی، جلد4 زن از نظر حقوق اسلامى تاریخ اجتماعى ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان تبیان جام نیوز

:: بازدید از این مطلب : 1402
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت
بازی‌های رایانه‌ای در راستای تخریب فرهنگ، برای تحقّق بخشیدن به آرمان غربی‌ها، راهی بازارهای کشورهای مسلمان شده؛ محصولاتی که پس از استفاده از آنها، شخص از هویّت و فرهنگ خود دل‌زده می‌شود. اهمّیت مسئله ظهور و لزوم آمادگی فکری و عملی منتظران از جمله حقایقی است که بر هیچ شیعه منتظری پوشیده نیست و نگاهی گذرا به عملکرد رسانه‌های جهانی در کشورهای غیرمسلمان، بیانگر جدّی گرفتن خطر اعتقاد به منجیّ و تبلیغات وسیع تخریبی در جهت نفی و خرافاتی نشان دادن اعتقاد به منجیّ به طور عام و برنامه‌ریزی گسترده پیرامون مسئله مهدویّت در جهت زدودن حسّ عمیق انتظار و مهدی‌ستیزی، به طور خاص است. بازی‌های رایانه‌ای و اینترنت در تخریب فرهنگ مهدویّت زمانی کلوپ‌ها جایگاه مشخّصی داشتند و افراد معدودی به آن مکان‌ها مراجعه می‌کردند؛ امّا امروزه کامپیوتر در درون خانه‌ها، تلفن‌های همراه و ... همه وسایلی هستند که لحظه‌ای افراد را تنها نمی‌گذارند. بازی‌ها در نظر اوّلیه، یک سرگرمی است؛ ولی دقّت در نماد‌ها، محتوا و پیام‌های آنها به خوبی ما را به خطری که از ناحیه بازی‌ها ـ به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ـ به افراد منتقل می‌گردد، واقف می‌سازد. امروزه درصد زیادی از مردم جهان، اعمّ از کودک، نوجوان، جوان و ... به انواع بازی‌های رایانه‌ای مشغول و سرگرم می‌باشندکه این محصولات نیز مانند دیگر آثار هنری، فرهنگی، نجات‌بخشی و برتری غرب و بی‌هویّتی، خرافه‌گویی، خشونت و وحشی‌گری دیگران را می‌رسانند. منجیّ موعود در بازی‌های رایانه‌ای، همان کسی نیست که شیعیان او را مهدی، مسیحیان او را عیسی، زرتشتیان او را سوشیانت و قوم‌های دیگر او را با نام‌های دیگر می‌خوانند. بسیاری از بازی‌های رایانه‌ای در راستای تخریب فرهنگ، در قالب محصولات فرهنگی غربی، برای تحقّق بخشیدن به آرمان غربی‌ها، یعنی سیطره غرب بر اسلام، راهی بازارهای کشورهای مسلمان شده است؛ محصولاتی که پس از استفاده از آنها، شخص از هویّت و فرهنگ خود دل‌زده می‌شود. این بازی‌ها بیشتر، سرمایه اجتماعی جهان اسلام و تشیّع را هدف گرفته‌اند. مقام معظّم رهبری می‌فرماید: بازی‌های رایانه‌ای به شوالیه‌های مجازی قدرتمند و جذّاب ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب تبدیل شده‌اند که در حال تخریب و تغییر تدریجی ارزش‌ها و هنجارهای انقلاب اسلامی و جهان اسلام هستند. این شوالیه‌های رایانه‌ای در جنگ‌های صلیبی قرن جدید بدون هیچ‌گونه حسّاسیّتی، تا عمق خانه‌هایمان نفوذ کرده‌اند و ما در بی‌خبری، با آغوش باز به استقبال آنها رفته‌ایم و هزینه‌هایی برای آنها می‌دهیم. برخی بازی‌های رایانه‌ای با محتوای صهیونیستی و آمریکایی طرّاحی شده و اسلام‌ستیزی و مهدی‌ستیزی در شکل، فرم و محتوای آنها موج می‌زند و کودکان در گیرودار خشونت بازی‌ها شلیک خود را به سمت سربندهایی با نام‌های مقدّس به طرف مسلمانان متوجّه کرده و به مراحل بالاتر صعود می‌کنند. بعد از کنفرانس تلآویو6 (1365 هـ . ش.) یک بازی رایانه‌ای به نام «یا مهدی» ساخته شد که اسم اصلی‌اش Persian Gulf Inferno (جهنّم خلیج فارس) است ـ کودک چنان شرطی می‌شود که با شنیدن الله اکبر و یامهدی تیراندازی می‌کند و بالأخره در روح کودک، بذر نفرت از این دو واژه کاشته می‌شود تا روزی استکبار بتواند از محصول آن فایده برد.7 تقسیم‌بندی بازی‌های رایانه‌ای در زمینه آخرالزّمانی الف) القای آخرالزّمان تکنولوژیک: یک منجیّ شجاع در قالب بازی "ماتریکس"8 (برای فیلم ماتریکس Enter The Matrix) ساخته شده است. در این بازی کاربر به همراه یک گروه از آرمان شهری به نام زایون (Zion) وظیفه نجات جهان را از دست انسان نماها به عهده می‌گیرد.9 ب) در القای آخرالزّمان تخیّلی: به طوری‌که موجودات ناشناخته فضایی زمین، نسل بشریّت را به مخاطره انداخته، این بار یک منجیّ بسیار دانا با قدرت ماورایی انسانی به مبارزه با این موجودات می‌پردازد؛ به عنوان مثال در بازی «سام ماجراجو» کاربر، به عنوان یک منجی در نقش سام استون ظاهر می‌شود. سام به خاطر شجاعت فوق‌العادّه‌اش در مبارزه با این موجودات، به اسطوره‌ای تبدیل شده و به کمک ماشین زمان به گذشته برمی‌گردد تا جنگ علیه این یاغیان را به نفع بشریّت تمام کند؛ ج) القای آخرالزّمان دینی: در این نوع آخرالزّمان انسان‌های شیطان‌صفت در قالب گروه‌های تروریستی قصد گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاک و خدایی را دارند و کاربر در این نوع بازی، به عنوان منجی و در نقش جاسوسی خبره و با ایمان، یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازان از ارتش آمریکا و انگلیس) به عنوان پلیس صلح جهانی ظاهر شده و به مبارزه با دشمنان بشریّت می‌پردازند. در بازی‌هایی مانند "اسلحه مرگبار"، "گروه ضربت" و "بازگشت به قلعه یی ولفن اشتاین" از این قبیل هستند یا بازی «دلتافورس»10 (Delta Force) که در این بازی، دشمن در قالب چهره‌ای عربی و گاه فارسی با تکلّم جملاتی مانند: حاجی یکی دارد می‌آید و ... ظاهر شده و بر روی جعبه‌های دشمن نمادهایی اسلامی چون: "لااله الاالله"، "محمّد رسول الله" و آرمی شبیه آرم آستان قدس رضوی که متأسّفانه کودک و نوجوان ما با علاقه، تحت تأثیر این بازی‌ها قرار می‌گیرند.11 با این مطالب عنوان شده در خصوص بازی‌های رایانه‌ای دیگر نمی‌توان آنها را تنها به عنوان ابزار جذّاب برای تفریح و سرگرمی کودکان نگاه کرد؛ بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکّر اسلامی نگریست و با تولید جانشین‌های مناسب با این‌گونه بازی‌ها، با توجّه به عمق منابع ملّی و مذهبی به مبارزه با آنها پرداخت. از جمله شیوه‌های مقابله دشمن با فرهنگ مهدوی و ایجاد چالش در این زمینه استفاده و بهره‌گیری از عرصه اینترنت و وب می‌باشد. سایت‌ها به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم در برابر فرهنگ صحیح مهدویّت موضع می‌گیرند و مطلب می‌نگارند. منظور از مقابله غیرمستقیم تقابل با فرهنگ مهدوی، از طریق نفی اصول و پایه‌های اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی است که در حقیقت پشتوانه و تثبیت‌کننده این تفکّر هستند؛ مانند سایت‌های ضدّ تشیّع و فرق ضالّه. مقابله مستقیم، به تقابلی اطلاق می‌شود که هدف آن، مستقیماً معارضه با تفکّر مهدوی است. از جمله تأثیرگذارترین ابزارهای رسانه‌ای دیجیتال در همه دنیا که در همه خانه‌ها، دسترسی به آن آسان است، اینترنت می‌باشد. از جلمه سایت‌های اینترنتی که به عنوان هجمه‌های مجازی دشمنان قلمداد می‌گردند، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود. 1. سایت‌های وهّابیت: وهّابیت به دلیل پشتیبانی‌های سیاسی وسیعی که از آن می‌شود، بیشترین هجوم خود را به فرهنگ اصیل شیعه وارد می‌آورد و در راستای چالش مهدویّت، شبهات مرتبط با مهدویّت در تیراژ وسیع و در قالب کتاب، نشریه، لوح فشرده و... توسط وهّابیون در مناطق شیعه‌نشین توزیع می‌گردد. 2. سایت‌های بهائیّت: بهائیّت که سابقه تشکیل آن حدوداً صد و پنجاه سال است، با کمک انگلیس، اسراییل و صهیونیست‌ها توانسته از نظر مادّی و تبلیغاتی پیشرفت زیادی نماید. بهائیّت از برداشت ناصحیح از آموزه مهدویّت ریشه گرفته است. بنابراین نمونه‌هایی از تهاجم‌های آنان در برابر تفکّر مهدوی، در سایت‌ها منتشر می‌گردد. 3. سایت‌های عرضه کننده تفکّرات غلط درباره مهدویّت: این‌گونه سایت‌ها آگاهانه یا ناآگاهانه به رواج برداشت ناصحیح خود از فرهنگ مهدوی می‌پردازند و در این زمینه، از تعلّقات شیعیان به مهدی(عج) بهره می‌گیرند؛ یک دسته از این سایت‌ها در بردارنده تفکّرات و شیوه‌های غلط ارتباط با حضرت و تبلیغ وسیع ملاقات‌ها، مشاهده‌ها، کرامت‌ها، خواب‌ها و موارد دیگر است که تأثیر مخرّب این برداشت‌ها در صورت نبود پشتوانه صحیح عقیدتی، قابل اغماض نیست. دسته دیگر، سایت‌هایی هستند که بدون ارائه بحث‌های تخصّصی حدیثی و علمی، به تطبیق شرایط کنونی با شرایط هنگام ظهور می‌پردازند و زمانی را برای ظهور مشخّص می‌کنند. سایت‌هایی مانند "آرمگدون نیوز" (اخبار آرمگدون) هر روز ده‌ها صفحه مطالب را به صورت خبر در مورد آخرالزّمان عرضه می‌کند که کاملاً اخبار غریبه است. تیمی در این سایت وظیفه دارد با رصد وقایع مختلف جهان، آنها را به وقایع آخرالزّمان ربط دهد. یا سایت "آرمگدون الرت" (هشدار آخرالزّمان) به مراتب، افراطی‌تر از سایت قبلی است که این سایت به گونه‌ای اخبار خود را درج می‌کند که گویا فردا آخرالزّمان است و زمان ظهور مسیح(ع) فرارسیده است. به طور کلّی این سایت‌ها از پشتوانه مهدویّت‌ستیزان صهیونیستی و غربی برخوردار هستند. یکی از راه‌های مؤثّر مقابله با این هجوم‌های مجازی، تقویت عقاید و باورهای دینی، به ویژه در مورد ولایت و مهدویّت است و ایجاد سایت‌های جامع پویا، به روز و چندزبانه درباره آموزه مهدویّت به منظور تبیین این آموزه، مؤثّر می‌باشد. راهکارهای مقابله و ایستادگی در برابر مهدی‌ستیزی در مقابل روحیّه استکباری که هم در دوران غیبت و هم در دوران ظهور، مهم‌ترین عامل دشمنی و ستیز با امام است، می‌بایست به کارهایی مانند شناسایی اهداف و راهکارهای دشمن و آگاهی‌سازی افراد و جوامع نسبت به این امر، مقاومت و مقابله در مقابل توطئه‌ها و تحرّکات دشمن پرداخت. با ترمیم، تبیین و ایجاد اعتمادسازی باید حربه تخریب دشمن را خنثی نمود و با روشنگری و خرافه‌زدایی برای تعمیق ایمان و اعتقادات مردم گام برداشت و توطئه تحریف را ریشه‌کن نماییم. اثبات اصل مهدویّت در یک محفل علمی با مخاطبانی که اهل علم و اهل تفکّر و استدلالند، جزء آسان‌ترین کارهاست و در این هیچ تردیدی نیست. ایمان و اعتقاد مردم هم خوب است؛ منتها تعمیق این ایمانی که مردم به امام زمان(ع) دارند، کار بسیار ظریفی است. بخش مهمّ کار ایجاد مراکز تخصّصی مهدویّت این است که عشق، محبّت و سوز و گدازی که مردم به طور طبیعی نسبت به حضرت دارند، در سطح عموم و به خصوص جوانان، با یک نگاه عالمانه و آگاهانه همراه نمایند. یک راهکار مناسب این است که فرقه‌ها و جریانات انحرافی را معرفی و ضعف‌ها و نواقص نظام‌هایی چون لیبرال دمکراسی و ... را بازگو نماییم و با ارائه استراتژی‌ای مطابق با روایات درمقابل استراتژی‌های دیگر گام برداریم و در خصوص تعمیق و تبیین اندیشه مهدویّت تلاش نماییم. منبع: موسسه موعود

:: بازدید از این مطلب : 1176
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

 

خدایا! چیزی خیلی زیاد از ارزش های آدمیزاد کم کرده است؛ نیامدن بقیه الله را می گویم! غیبت را! تو هنوز مابقی خودت را به ما بدهکاری… بقیه الله را بفرست او را، خدایا! . . .

 

باختیم… این بار اما واقعا، واقعا واقعا چیزی از ارزش های بازیکنان مان کم نشد! تا پیش از این بازی، تعارف بود هر وقت می گفتیم؛ "باختیم، اما چیزی از ارزش های بازیکنان مان کم نشد!" باختیم… اما بیش از آرژانتین، و حتی مسی، به داور کوری که پنالتی به آن واضحی را نگرفت! به داور کوری که راه به راه جلوی بازیکنان ما "سبز" می شد! به داور کوری که بیشتر از ماسکرانو، نقش هافبک دفاعی را برای آرژانتین بازی کرد! غلط نکرده باشم؛ فیفا، روی چشم داور صرب، خالکوبی کرده بود! از همان خالکوبی های معروفش! مسبوق به سابقه اش!

باختیم… اما حقا که ما در والیبال، برزیل، ایتالیا و… را بسی مردانه تر بردیم تا آرژانتین با همه ستارگانش، ما را در فوتبال! البته همه ستاره های آرژانتین نبودند، چرا که… چرا که دیگوی بزرگ از روی سکوها، و نه در میدان مسابقه، به مصاف آمده بود! باختیم… اما مارادونا شاهد بود که مسی، جز آن گل لعنتی، چگونه در بین پسران ایرانی، به عز و جز افتاده بود! آقای دیگو! سوت این پنالتی که البته زده نشد، دیگر «دست خدا» نبود! «دست فیفا» بود؛ ناجور!
"جمهوری اسلامی ایران". مدت هاست که دنیا در برابر اقتدار این نام، سر تعظیم فرود آورده. دنیا بگوید؛ "ورزش؟" والیبال را نشانش می دهم، کشتی را، وزنه برداری را، حسین رضازاده را، همین هد رویایی اشکان را در همین بازی چند ساعت پیش! اما اگر دنیا مشخصا بگوید؛ "فوتبال؟" خوشحالی بی حد و حصر مسی را نشانش می دهم بعد از گل دقیقه 91، نه به برزیل و آلمان و…، بلکه به ایران! آ…ه! مسی را هرگز این همه شاد ندیده بودم! آری، من به توی دنیا نشان می دهم که آن صحنه پنالتی بود! و باز هم به تو نشان می دهم تحسین همه غول های فوتبال را از بازی حماسی ایران! توی دنیا اگر بگویی؛ "علم؟" از نانو تا هسته ای، و از پزشکی تا ملی ترین سلول های مغز پروفسور سمیعی را دارم که برایت رو کنم! توی دنیا اگر بگویی؛ «تلاش در راه دانش؟» قطرات خون احمدی روشن را به رخت می کشم، آرمیتا را! توی دنیا اگر بگویی؛ «قربانی تروریسم؟» باز همین ها را! و باز، کف پای رئیس جمهور شهید را در صحن سازمان ملل برایت نشان می دهم! توی دنیا اگر بگویی؛ «ایستادگی؟» عصای امامم را نشانت می دهم، چفیه خامنه ای را، و شکوه و عظمت یک ملت را. توی دنیا اگر بگویی؛ «شهید؟» چمران را نشانت می دهم! و اگر بگویی؛ «شهادت؟» اصلا «کتیبه محتشم» را نشانت می دهم! تو میدان را معین کن؛ قهرمانش با من! و نشان دادن بچه های سیه چهره آفریقایی که هنوز نام بلند «خمینی» را برای شان می گذارند، با من! اصلا چطور است از جام جهانی بکشی بیرون و میدان سیاست یعنی میدان جنگ را نشانم دهی؟… تا من برایت بگویم داستان مردی به نام «قاسم سلیمانی» را! «اسد» ایرانی نیست، اما به او می نازد، «سیدحسن» هم حتی! آهای دنیا! هر وقت حلقومت دلتنگ یک شعار اساسی شد، «مرگ بر آمریکا»ی من، تقدیم تو باد! این شعار مادران چشم به راه سرزمین من است! گیسوسپیدکرده های منتظر! منتظر یک پلاک! آهای دنیا! فریاد ملت ایران، از آن تو باد! که همین گونه هم هست! و تو همین فریاد اورژینال را سرمی دهی، به تاسی از ملت ایران! ملت قهرمان ایران! آخر آخر آخر حرف همین تظاهرکنندگان برزیلی هم که با همه عشق شان به فوتبال، عدل و داد را عاشق ترند، مرگ بر کسانی است که می خواهند زندگی آدمی را پای زندگی شیطان و شیطان بزرگ قربانی کنند. آهای دنیا! دیر یا زود جام جهانی تمام می شود، اما آنچه باقی می ماند، فریاد توست در جست و جوی عدل و داد. قهرمان واقعی را بچسب! مردی از تمام ملت ها! مردی برای همه! جام جهانی بسیار بالا رفته، اما این جام عدالت است که باید در دستان آدمی… آدمیزاد بدرخشد! بر گوش این همه ناداوری، عاقبت ابرمردی خواهد آمد و سیلی خواهد زد… آخر خدا شاهد است که این حق آدم است که خورده شده… دیروز در سوریه، امروز در عراق، دیروز در کجا، امروز در کجا… آهای دنیا! فردا از آن توست… و جام هم، اگر که بلندتر فریاد برآوری! اگر که بدانی در سکوت مردمک چشم پسری به نام «علیرضا» چه فریادی نهفته است!
خدایا! چیزی خیلی زیاد از ارزش های آدمیزاد کم کرده است؛ نیامدن بقیه الله را می گویم! غیبت را! تروریست ها، الباقی شیطان بزرگ اند، اما تو هنوز مابقی خودت را به ما بدهکاری… بقیه الله را… بفرست او را… خدایا! این جام ها، و هزاران از این جام ها، با این همه ناداوری ها، کام بشریت را سیراب نمی کند. خدایا! گذشت دوره ای که توپ گرد، سرگرم مان کند. می بینی! ما حتی از زمین فوتبال هم دنبال آن زمینی می گردیم که تو وعده اش را به "عدل و داد" داده ای… و آن روز بیشتر می چسبد خواندن این سرود؛ «سر زد از افق، مهر خاوران..."
منبع: یادداشتی به قلم حسین قدیانی

 

شبستان



:: بازدید از این مطلب : 1092
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 تير 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

راهبرد عملیاتی پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، که مطابق موازین شناخته‌ شده‌ی بین‌المللی بوده و تاکنون بارها از سوی کشورمان مطرح گردیده است، حل مسئله‌ی فلسطین از طریق حق تعیین سرنوشت صاحبان اصلی آن است.

 
  •  

مسئله‌ی قدس و فلسطین را می‌توان مسئله‌ی اول جهان اسلام و همچنین مهم‌ترین موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست. نگاهی به تحولات و مناسبات بین‌المللی، به‌روشنی تأثیر مستقیم این مسئله را در معادلات و روابط دولت‌ها و نظام بین‌الملل نشان می‌دهد.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران نقش فعال و مسئولانه‌ای در خصوص مسئله‌ی قدس شریف و سرزمین فلسطین ایفا کرده است و رویکرد نظام اسلامی بر کسی پوشیده نیست.

ناگفته پیداست که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، در جایگاه ولی امر مسلمین، نقشی راهبردی در پیگیری مسئله‌ی فلسطین و راهبری امت اسلامی در مبارزه با موجودیت غاصب صهیونیستی داشته و سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های کلان نظام اسلامی را نیز بر همین اساس تنظیم می‌نمایند. از این رو، می‌توان راهبردهای کلان مسئله‌ی رهایی قدس شریف و نجات ملت مظلوم فلسطین را در کلام معظم‌له جست‌وجو کرد.

هدف نهایی، نابودی اسرائیل

در چارچوب هدف‌گذاری کلان انقلاب اسلامی، مسیر قطعی رهایی قدس و حل مسئله‌ی فلسطین، در گرو نابودی رژیم صهیونیستی است. هدفی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام امت اعلام گردید و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید نموده‌اند:

«در مسئله‌ی فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمین‌های قبل از سال 67 و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه‌ی مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم‌الشأن فرمود:

اسرائیل بایستی محو بشود. یهودی‌های فلسطین، اگر دولت اسلامی را قبول می‌کنند، در آنجا زندگی کنند. بحث، بحث یهودی‌ستیزی نیست. مسئله، مسئله‌ی غصب خانه‌ی مسلمین است.» (13 آذر 1369)

هدف‌گذاری یادشده در نهایت چارچوب کلی راهبردهای جمهوری اسلامی ایران را نشان می‌دهد و البته مسئله‌ای دور از واقعیت‌ها نیست و بلکه قابل تحقق است. به تعبیر امام خامنه‌ای،

«نظر ما نسبت به مسائل فلسطین روشن و واضح است. ما راه‌حل فلسطین را نابودی رژیم اسرائیل می‌دانیم. نگویند نمی‌شود؛ نمی‌شود در دنیا نیست. همه چیز شدنی است. همه‌ی کوه‌های عظیمی که مانع راه حرکت انسان‌ها باشد، برداشتنی است. چهل سال گذشته است، اگر چهل سال دیگر هم بگذرد، عاقبت دولت اسرائیل نابودشدنی است و باید نابود بشود. تا چند صباح قبل از این، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که ابرقدرت شرق این‌گونه متلاشی بشود.» (28 مرداد 1370)

راهبردهای نجات فلسطین

همان‌گونه که اشاره شد، مبارزه تا نابودی رژیم اشغالگر قدس، جزء سیاست‌های کلان انقلاب و نظام اسلامی است، اما این مبارزه نیاز به عزمی فراگیر در همه‌ی امت اسلامی و آزادگان جهان دارد. از این رو، رهبر معظم انقلاب برآن بوده و هستند تا خط مبارزه و مقاومت در جهان اسلام و مستضعفین نهادینه و جریان‌سازی گردد.

معظم‌له خط کلی مقاومت و مبارزه با موجودیت نامشروع صهیونیستی را در دو محور کلی خلاصه می‌نمایند:

الف) زندانی کردن رژیم غاصب در درون مرزهای سرزمین اشغالی و تنگ کردن فضای تنفس اقتصادی و سیاسی آن و گسستن پیوندهای آن با محیط پیرامونش.

ب) تداوم بخشیدن به مقاومت و مبارزه‌ی ملت فلسطین در داخل کشورشان و رساندن هرگونه کمکی که به آن نیاز دارند، تا تحقق پیروزی نهایی.» (4 اردیبهشت 1380)

با توجه به محورهای کلی حرکت مقاومت می‌توان راهبردهای رهایی قدس را چنین برشمرد:

1. حمایت از مقاومت

حمایت از مقاومت مردم فلسطین در برابر اشغالگری، ابتدایی‌ترین اقدامی است که در جهت حل مسئله می‌توان به کار بست. این حمایت می‌تواند از جنبه‌های گوناگون مادی و معنوی انجام پذیرد. سیاست جمهوری اسلامی ایران نیز در طول 35 سال گذشته، بر همین مدار حرکت کرده است.

امام خامنه‌ای در تبیین این مهم می‌فرمایند: «این استقامت را، این روحیه را باید در مردم هرچه می‌توانید پایدار کنید... این مقاومت و مبارزه، متوقف است بر حفظ روحیه‌ی این مردم، حفظ امید این مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. این، به نظر من، بزرگ‌ترین کاری است که مجموعه‌های فلسطینی و سازمان‌های فلسطینی، مبارزان فلسطینی باید انجام بدهند.» (8 آبان 1388)

به بیان معظم‌له، «این حمایت، بایستی وسیع و همه‌جانبه باشد. هم حمایت سیاسی، هم حمایت تبلیغاتی، هم حمایت اخلاقی و هم حمایت نظامی لازم است. هرچه ممکن بشود، لازم و تکلیف است. مسلمین دنیا ببینند، کدام‌یک از انواع این حمایت‌ها را می‌توانند بکنند. هرچه را که دانستند، تکلیف شرعی آن‌هاست و از آن نباید تخلف بکنند.» (13 آذر 1369)

بر این اساس، دولت جمهوری اسلامی ایران بدون هیچ‌گونه واهمه از فشارهای حامیان صهیونیست‌ها، حمایت آشکار خود از گروه‌های مقاومت را اعلام داشته است:

«ما آنجایی کهدخالتکنیم، صریح می‌گوییم. ما در قضایای ضدیتبا اسرائیلدخالتکردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزی جنگ 33روزه و پیروزی جنگ 22روزه بود. بعد از این هم هرجا هر ملتی، هر گروهی بارژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می‌کنیم و هیچابایی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.» (14 بهمن 1390)

حمایت از مقاومت فلسطینی البته محدود به دولت‌ها هم نیست و آحاد مسلمین بایستی در آن مسئولانه نقش ایفا کنند: «همه‌ی ملت‌ها هم می‌توانند در اثرگذاری بر این قضیه تأثیر داشته باشند و در آن شرکت کنند. همه‌ی ملت‌های مسلمان می‌توانند کمک کنند. کمک مالی به فلسطینی‌ها، مخصوص به دولت‌ها نیست... امروز ملت فلسطین محتاج غذاست، محتاج داروست.

ملت فلسطین گدا نیست، آقاست، اما زیر سلطه‌ی دشمن است. همه موظف‌اند به آن کمک کنند. فرض بفرمایید اگر در همه‌ی دنیای اسلام (در کشور ما و کشورهای دیگر) هر فردی از افراد مردم فقط هزار تومان به مردم فلسطین کمک کند، ببینید چه اتفاقی می‌افتد! یک میلیارد هزار تومان، چه تأثیری در مردم فلسطین و زندگی مردم فلسطین می‌گذارد!» (16 فروردین 1381)

طبعاً رزمندگان مقاومت فلسطینی نیز بایستی در خط مقدم نبرد وظیفه‌ی اصلی خود را بشناسند و با دست یازیدن به دو اصل اساسی «توحید کلمه» و «کلمه‌ی توحید»، که نشان‌دهنده خط و جهت‌گیری کلی مقاومت است، در جهت رهایی قدس لحظه‌ای تعلل نورزند.

به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرت‌های مسلط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمی‌آید. راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است؛ با توحید کلمه‌ی فلسطینیان و کلمه‌ی توحید که ذخیره‌ی بی‌پایان حرکت جهادی است.

ارکان این مقاومت، از سویی گروه‌های مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند و از سویی دیگر، دولت‌ها و ملت‌های مسلمان در سراسر جهان، به‌ویژه عالمان دینی و روشن‌فکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان.

اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بی‌شک وجدان‌های بیدار و دل‌ها و اندیشه‌هایی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیسم، آن‌ها را مسخ نکرده، در هر نقطه‌ی عالَم به یاری ذی‌حق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.» (14 اسفند 1387)

2. فشار بر صهیونیست‌ها و حامیان غربی آنان

امت اسلامی امروز بر راهبردی‌ترین منابع و گذرگاه‌های راهبردی جهان مسلط است و این تنها بخشی از ابزارهایی است که جهان اسلام می‌تواند با بهره‌گیری از آن‌ها حق ملت مظلوم فلسطین را از دشمنان بازستاند. امام خامنه‌ای در این خصوص می‌فرمایند:

«از جمله کارهای مهمی که دولت‌های عرب می‌توانند بکنند این است که صادرکنندگان نفت از نفت استفاده کنند. این حرفی که غربی‌ها در دنیا به راه انداخته‌اند که از سلاح نفت استفاده نکنید، حرف درستی نیست. نفت مال ملت‌هاست و باید به سود خودشان از آن استفاده کنند.

آمریکایی‌ها از گندم و از محصولات غذایی به‌عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلی جاهای دنیا هم می‌کنند. چرا کشورهای اسلامی و عربی این حق را نداشته باشند؟ یک ماه (فقط یک ماه) به‌صورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه‌ی کشورهایی که با اسرائیل روابط حسنه دارند قطع کنند.

امروز دنیا حرکت را (حرکت کارخانه‌ها)، روشنایی و انرژی را (انرژی برق) و حرارت را، که سه عنصر اصلی زندگی‌اش است، از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آن‌ها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایی و حرارت متوقف خواهد شد. مگر این چیز کمی است؟ دولت‌های عرب به‌خاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه (نه اینکه دائم) به‌صورت نمادین به‌عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان می‌خورد.» (16 فروردین 1381)

طبیعی است که ملت‌های آزاده و مسلمان نیز از این‌چنین تصمیمات انقلابی و آزادی‌خواهانه حمایت خواهند کرد؛ چراکه ملت‌ها در قضیه‌ی فلسطین از دولت‌ها به‌مراتب جلوتر هستند. «کار دیگری که می‌توانند بکنند این است که تمام روابط و قراردادهای سیاسی و اقتصادی خودشان را با دولت صهیونیست قطع کنند و هیچ همکاری نکنند.

ملت‌های عرب از این خوشحال خواهند شد. ملت‌های عرب پشت سر آن دولت‌هایی قرار خواهند گرفت که این اقدام شجاعانه را بکنند. وای به حال آن دولتی که ملتش بفهمد از پشت سر با اسرائیل رابطه‌ی اطلاعاتی و امنیتی و غیره دارد! دولت‌های اسلامی هم موظف‌اند.

آن‌ها هم وظیفه‌شان کمتر از دولت‌های عربی نیست، چون این قضیه، قضیه‌ی عربی نیست. این قضیه فراتر از این‌هاست. یک قضیه‌ی انسانی و اسلامی است. دولت‌های اسلامی هم هر کدام که توانایی‌های نفتی و امثال آن را دارند، همین‌طور می‌توانند عمل کنند.» (16 فروردین 1381)

اقدام دیگری که تا حدی می‌تواند مؤثر واقع شود، فعال نمودن ظرفیت‌های بشردوستانه و بین‌المللی برای فشار به غاصبان صهیونیست است: «مجامع جهانی و سازمان ملل باید فعال شوند. این مجامع حقوق بشر که همیشه یا غالباً در خدمت هدف‌های استکباری‌اند، ولو یک‌بار هم شده، برخلاف خواسته‌ی دستگاه‌های استکباری، به نفع ملت‌ها وارد شوند؛ افکار عمومی را در دنیا به خودشان متوجه کنند، ظالم و متجاوز را محکوم و ملت مظلوم فلسطین را تأیید کنند.

اگر این فشارها انجام گیرد، طرح ایران در مورد فلسطین عملی خواهد بود و متجاوز مجبور خواهد شد. اگر دولت‌های عربی، دولت‌های اسلامی، ملت‌های مسلمان و مجامع جهانی، همه در این راه فعال شوند، آن کار، عملی است.» (16 فروردین 1381)

3.  حق تعیین سرنوشت

در نهایت راهبرد عملیاتی پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، که مطابق موازین شناخته‌شده‌ی بین‌المللی نیز هست و تاکنون بارها از سوی کشورمان مطرح گردیده است، حل مسئله‌ی فلسطین از طریق حق تعیین سرنوشت صاحبان اصلی آن است. براساس این راهبرد، که از سوی امام خامنه‌ای مطرح گردید:

«همه‌ی فلسطینی‌ها، چه ساکنان کنونی آن و چه کسانی که به کشورهای دیگر رانده شده و هویت فلسطینی خود را حفظ کرده‌اند، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی، در یک همه‌پرسیِ عمومی، با نظارتی دقیق و اطمینان‌بخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسی این کشور را انتخاب نمایند و همه‌ی فلسطینیانی که سال‌ها رنج آوارگی را تحمل کرده‌اند، به کشور خود بازگردند و در این همه‌پرسی و سپس تدوین قانون اساسی و انتخابات، شرکت نمایند. آن‌گاه صلح برقرار خواهد شد.» (9 شهریور 1391)

این طرح در نهایت به نفع بشریت و ملت مظلوم فلسطین است و البته «طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسیِ پذیرفته‌شده‌ی افکار عمومیِ جهانی» است.

براساس این طرح، صاحبان اصلی فلسطین (یعنی کسانی که خود و یا پدرانشان در سال‌های قبل 1948 و قبل از اشغال فلسطین در این سرزمین متولد شده‌اند) در یک همه‌پرسی براساس موازین رایج بین‌المللی در خصوص سرنوشت این سرزمین و دولت آینده‌ی آن تصمیم‌گیری خواهند کرد. «آن نظام و دولتِ برآمده‌ی از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیرفلسطینی را، که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کرده‌اند، معین خواهد کرد.» (9 مهر 1390)

هرچند این طرح مورد قبول همه‌ی وجدان‌های بیدار جهانی است، اما واضح است که صهیونیست‌های غاصب و حامیان غربی آنان، حاضر به پذیرش آن نیستند؛ چراکه در طول همه‌ی هفت دهه‌ی گذشته، تلاش نظام سلطه بر این بوده است که مانع شنیده شدن صدای ملت مظلوم فلسطین گردد و روشن است در صورت فرصت یافتن این ملت در تعیین سرنوشت خود، یک‌صدا رهایی فلسطین و نابودی اسرائیل غاصب را فریاد خواهند زد.

جالب اینجاست که حتی اگر برای مهاجران غیرقانونی صهیونیست که در سال‌های پس از 1948 خانه‌ها و زمین‌های فلسطینیان را غصب کرده‌اند، حقی قائل شویم، باز هم برتری ترکیب جمعیتی فلسطینیان باعث خواهد شد نتیجه‌ی همه‌پرسی به نابودی رژیم صهیونیستی منجر گردد. از این روست که در طی همه‌ی مذاکرات سازش در سه دهه‌ی گذشته، خط‌قرمز صهیونیست‌ها، بازگشت آوارگان فلسطینی بوده و به هیچ روی حاضر به پذیرش این مسئله نبوده و نیستند.

طبیعی است در شرایطی که اشغالگران صهیونیست به هیچ عنوان حاضر به پذیرش حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود نیستند، آن چیزی که می‌تواند معادله‌ی قدرت را در این سرزمین به نفع صاحبان اصلی آن تغییر دهد، تنها و تنها مقاومت است.

تجربه‌ی تاریخی سی سال گذشته و خصوصاً در جنگ‌های 33روزه، 22روزه و 8روزه نیز به‌خوبی نشان داد رهایی قدس شریف و نجات فلسطین تنها از مسیر مقامت و مبارزه‌ی بی‌امان و پشتیبانی تمام‌عیار امت اسلامی می‌گذرد.

محمدجواد اخوان

مدیر اندیشکده‌ی برهان

منبع: برهان



:: بازدید از این مطلب : 959
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 تير 1393 | نظرات ()