تا نيايي به جهان امنيتي نيست که نيست
عدل و دادي به زمين در جهتي نيست که نيست
چون تو از غيب رسي عدل حقيقي برسد
بي تو امّيد صلاح از سِمَتي نيست که نيست
واسط فيض خدايي و تويي حجّت حق
بي تو حتي ز خدا مرحمتي نيست که نيست
تا نخواهي نبُود نعمتي اي صاحب عصر
بي عنايات تو هم موهبتي نيست که نيست
عقل انسان نشود کامل اگر خود نرسي
بي فروغ رخ تو معرفتي نيست که نيست
بي مداواي تو درد همه درمان نشود
تن تبدار زمان را صحتي نيست که نيست
بي کرامات تو با مردم اين عصر و زمان
انتظار هنر از جمعيتي نيست که نيست
چه بگويم دگر از لطف تو و نعمت تو
که به توصيف تو نيکو لغتي نيست که نيست
:: بازدید از این مطلب : 596
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0